خلاصة:
پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به پرسش: «رابطه میان علم و نظریه شبح به خوانش ملاصدرا چیست؟» شکل گرفت؛ با نگاهی به شبکه واژگانی ملاصدرا و رویکرد وجودی خاص او، میتوان تحلیل خوانش او از نظریه شبح را در مراحل زیر خلاصه نمود: 1. بیان مفاد نظریه شبح و نفی هرگونه تطابق میان وجود خارجی و شبح ذهنی، پذیرش اثر وجودی شبح و معرفی شبح به عنوان علت معده حصول علم با نگاه وجودی خاص خود. 2. بیان مفید علم بودن شبح برای کیفیات و معدومات. 3. بیان نقدهای وارد بر نظریه شبح و تحلیل نقدها.
4. طرح نظریه وجود ذهنی که علاوه بر ایجاد علم در معدومات و کیفیات، در سایر موارد وجودی نیز مفید علم باشد. با این تحلیل، میتوان این احتمال را بهعنوان یافته این تحقیق بیان نمود که تئوری شبح، با اینکه مورد انتقاد جدی ملاصدرا است، با این حال ملاصدرا با نگاهی خاص، از این نظریه به عنوان مرحلهای از مراحل تکامل نظریه وجود ذهنی خود بهره برده است، نگارندگان بر این نگاه پافشاری ندارند اما اینگونه میاندیشند که در صورت پذیرش این نگاه مسئله صورت جدیدی پیدا خواهد نمود.
The aim of present study is to find an answer to the following question: “What is the relationship between science and Shabah (Phantom) theory from Mulla Sadra’s point of view?” Mulla Sadra analysis about Phantom theory is summarized based on his lexical network and special existence approach. The following 4 stages shows his analysis about the theory: 1) Detection of contents of Phantom theory, denegation of the match between external existence and mental image, acceptance of existence effect of image and introduction of image as a cause that helps knowledge acquisition with his own special existence view, 2) useful expression that shows Phantom develops knowledge for qualities and what are inexistent, 3) introducing criticisms for Phantom theory and examination of criticisms, and 4) presenting a mental existence theory that develops science for qualities and what are inexistent and it also presents scientific reasons for other existents. We show, although strongly criticizing the Phantom theory, Mulla Sadra uses this theory for developing his mental existence theory. Although we do not insist on this conclusion, we believe this view will make the puzzle of relationship between science and Phantom theory enter a new stage.
ملخص الجهاز:
که به نحوي در مسئله شناخت انديشيده اند، تطابق ميان شناخت ذهني و حقيقت معلوم خارجي بوده است ، به بيان ديگر معرفت شناسان براي رسيدن به معرفت به دنبال واقعيتي هستند که ذهن آن را دست کاري نکرده باشد [١٢، ص ١٠٠]، براي حل اين چالش ، نظريات گوناگوني ارائه شده و هر يک از اين نظريات مورد مناقشات جدي قرار گرفته است ؛ با اين همه به نظر ميرسد اين مسئله هنوز قابل طرح بوده و بحث پيرامون آن در تأملات شناخت شناسانه بسيار حائز اهميت و در پيش برد اين علم بسيار مؤثر است .
يکي از نظريات ارائه شده براي توجيه شناخت هاي ذهني نظريه شبح است ، هرچند اين طور معروف است و شايد تا حدي بتوان از آثار ملاصدرا مخالفت او با اين نظريه را برداشت نمود، اما به نظر ميرسد که ملاصدرا نگاه ويژه اي به مقوله شبح دارد؛ هرچند که اين نظريه مورد انتقاد صدرالمتألهين است ، اما با بررسي مواردي که ملاصدرا در شبکۀ واژگاني خود از واژٔە شبح در تبيين نظريات خاص وجودي خود بهره گرفته است ، اما به نظر ميرسد ميتوان اين احتمال را نيز منطقي به حساب آورد که او به گونه اي وجود ارتباط ميان علم و شبح را پذيرفته است ، مسئلۀ پژوهش حاضر رسيدن به پاسخ اين پرسش است که : «رابطۀ ميان علم و نظريۀ شبح به خوانش ملاصدرا چيست ؟» از اين منظر ميتوان آثار ملاصدرا را در دو رويکرد مورد بررسي قرار داد.
مفاد نظريۀ شبح مفاد نظريه شبح به مناسبت هاي مختلف در آثار ملاصدرا ذکر شده است ؛ بيان مفاد را ميتوان در سه بخش «بيان حقيقت شبح »، «رابطۀ شبح و علم » و «لوازم معرفت شناسانه شبح » دسته بندي نمود، ابتدا به توصيف هريک از موارد و سپس به تحليل آن ها خواهيم پرداخت : الف .