خلاصة:
یکی از مهمترین استدلالاتی که به نفع محدودیت شناختی بشر از سوی خداباورانشکاک (خداباورانی که قائل به محدویت شناختی بشر در شناخت اهداف و دلایل خداوند هستند) ارائه شده، «تمثیل والدین» استفان ویکستراست. ویکسترا با ارائۀ این استدلال، نشان میدهد همانطور که کودک نمیتواند دلایل والدینش را برای رواداری رنج بداند، آدمی نیز نمیتواند از دلایل خداوند برای رواداری رنج آگاه باشد. به همینخاطر از نظر او نمیتوان از نیافتن دلایل خداوند به نبودِ آنها استنتاج کرد. ازاینرو استدلال قرینهای شر ناتمام میماند. این استدلال از سوی فیلسوفانی چون بروس راسل و ویلیام رو و ترنت دوئرتی به چالش کشیده شده است. آنها در مقابل این استدلال، «تمثیل والدین مهربان» را عرضه میکنند که عکسِ استدلال ویکسترا، مطرح میکند والدین عاشق و مهربان در زمان سختی و رنج، کودکشان را تنها نمیگذارند یا به طریقی سعی میکنند تا دلیلِ سختی و رنج را برای کودک روشن کنند. لذا از نظر آنها اگر خداباوری صادق باشد، انتظار میرود که این جهان، جهانی شفاف باشد و بتوان به دلایل خداوند پی برد. در این مقاله میکوشیم نشان دهیم اساساً «تمثیل والدین» با محدودیتهایی مواجه است که نه میتوان به سودِ خداباوری شکاکانه از آن بهره جست و نه علیه آن. از سوی دیگر ادعای شفافیت منتقدان را نیز نقد خواهیم کرد. در نهایت با پرداختن به استدلالات آلستون نشان خواهیم داد که ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک بدون پشتوانه نیست. ملاحظه خواهیم کرد که استدلالات او معتبر است. از این رو، میتوان، ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک را موجه دانست.
“Parent analogy” is one of the important arguments that was suggested by Stephen Wykstra, one of the prominent philosopher of Skeptical Theism. By formulating this argument, Wykstra shows that like infant who doesn’t understand reasons of her parent who permit suffering for her, Human being also cannot understand reasons of God who permits suffering. According to this we cannot infer from not seeing the reasons of God to there is no reason for God. Therefore, evidential argument from evil fails. Bruce Russell, William Rowe and Trent Dougherty challenge “parent analogy”. They offer “loving parent analogy” instead. “Loving parent” never leave their child alone in suffering or at least they make clear that there is reason. In their view, if theism is true, it`s expecting that this world be a transparent one and we can understand God`s reasons. In this article we show that parent analogy confront limitations which shows that it can be used neither for Skeptical Theism nor against it. But we show that there are other ways to justify cognitive limitations of human being. For example Alston instead of appeal to parent analogy, offer other analogies and enumerate at least six limitations for human beings. Accordingly, we can say that the claim of cognitive limitation form the view of Skeptical Theism is justified
ملخص الجهاز:
نقطۀ آغاز بحث خداباوري شکاکانه در پاسخ به تقرير اوليۀ ويليام رو (William Rowe) از مسئلۀ شرور گزاف بود،١ اين تقرير به شرح زير است : -1 مواردي از رنج شديد وجود دارد که قادر مطلق و عالم مطلق ميتوانست بدون از دست دادن خير بزرگتر يا روا دانستن شري برابر يا بدتر مانع رخداد آنها شود.
از سوي ديگر برخي ادعا کرده اند که تنها استدلال به سود محدوديت شناختي از سوي خداباوري شکاکانه ، «تمثيل والدين » است ٢ اما ما براي نشان دادن نادرست بودن اين ادعا به تمثيلات آلستون نيز اشاره ميکنيم و معقوليت آنها را در دفاع از محدوديت شناختي بشر را نشان ميدهيم .
اما اگر خيرهاي برتري در ارتباط با مثال هاي رنج وجود داشته باشند، اينکه ما بايد اکثر آنها را تشخيص دهيم ، به نظر همان قدر محتمل است که نوزادي يک ماهه بايد اکثر اهداف والدين اش را براي دردهايي که بر او روا ميدارند، تشخيص دهد که ميتوان گفت به هيچ وجه محتمل نيست .
در واقع ، در حاليکه ويکسترا با «تمثيل والدين » قصد دارد بر فاصلۀ شناختي تاکيد کند و آن را علت ندانستن خيرهاي توجيه کنندة خداوند بر رواداري شرور برشمارد، منتقدان با تکيه بر خصوصيات والدين مهربان ، سعي در نشان دادن اين امر دارند که حتي اگر والدين نتوانند دليل کارشان را به کودکشان نشان دهند، دست کم با حضورشان کودک را آرام ميکنند يا به طريقي به او ميفهمانند که دليلي براي کارشان وجود دارد.