ملخص الجهاز:
در دوره قاجار، پادشاهان بر اساس همان سنت موروثی که واقعاً روش نامناسبی است و مخصوصاً با انقلاب بزرگی که ملت ایران انجام دادند، وقتی به گذشته نگاه میکنیم میبینیم که چه روش نامربوطی بوده که فردی صرفاً به خاطر اینکه فرزند شاه بوده، باید پادشاه میشده، اما بالاخره اینها رویکرد نظامی نداشتند و کشور را با همان سنتها و قوانینی که بود اداره میکردند.
البته رویکردشان استبدادی بود؛ اما بعد از پیروزی نهضت مشروطه، نظام مشروطه بر کشور حاکم میشود؛ ولی رویکرد پهلویها بر اساس دیکتاتوری نظامی شکل گرفته بود و به قول روشنفکران آن دوره که میخواستند دیکتاتوری نظامی را توجیه کنند و به آن دیکتاتوری منوّر میگفتند، برای حل مشکلات ایران باید از مشت آهنین یعنی از زور استفاده میشد.
خوانش شما در این موضوع از عملكرد رضاخان چیست؟ بعد از انقلاب مشروطه شاهد فعالیت گسترده احزاب و انتشار نشریات فراوان در کشور هستیم، ولی با کودتای 1299 تقریباً به حیات همه آنها، مخصوصاً احزاب خاتمه داده شده، فعالیت حزبی جرم محسوب میشود و تعداد زیادی از مطبوعات توقیف میشوند.
روی «بهطور نسبی» تأکید میکنم، چون در آن دوره هم، به =خصوص در مجالس دوم و سوم و چهارم تقلب میشد، اما چیزی که بعد از سقوط قاجاریه شاهدش هستیم این است که همان درصد کم نمایندگانی هم که واقعاً توسط مردم انتخاب میشدند، دیگر در این دوره، مخصوصاً از مجلس هفتم به بعد، به مجلس راه پیدا نمیکنند.
» بنابراین در دوره قاجار نهضت مشروطه رخ میدهد، نظام مشروطه سلطنتی پذیرفته، قانون اساسی کشور تصویب و مجلس تشکیل میشود، ولی در دوره پهلوی همه این موارد عملاً به حالت تعطیل درمیآیند.