خلاصة:
طرح مباحث روش شناسانه مستلزم وجود فهمی روشن و مشترک از مفهوم و حقیقـت «روش» اسـت. ایـن در حالی است که دانشوران در حوزه های مختلف علوم، تعریـف هـای متفـاوتی از ایـن مفهـوم ارائـه کـرده انـد؛ به گونه ایکه یافتن وجه مشترک میانشان دشوار می نماید. به همین دلیل، تحلیل دقیق این مفهـوم و بازشناسـی مولفه های اساسی آن، ضرورتی است انکارناپذیر. در این راستا، ابتدا روشن شد که مفهـوم «روش»، مفهـومی است فلسفی که فاعل، جهت، وضع موجود و مطلوب، الگو و قلمرو، مهم ترین لوازم آن است. با توجـه بـه ایـن نکات، بررسی توصیفی ـ تحلیلی تعدادی از تعاریف این مفهوم و توجه به نقاط قوت و ضعفشان، روشـن کـرد این تعاریف کامل نیستند و تعریف روش به «کیفیت انتقال انسان از وضعیت نـامطلوب بـه وضـعیت مطلـوب»، تعریفی است فاقد نقایص مذکور و متعهد به نوع این مفهوم و لوازم آن.
ملخص الجهاز:
دقت در تعاريف مذکور، اين باور را که مفهوم روش ، مشترک لفظي است تقويت ميکند؛ زيرا روش ، طبق کاربرد اول بـه معناي فعل رفتن است و براساس تعريف دوم به خود فعل اشاره نميکند، بلکه براي اشاره به چگونگي انجام فعل وضع شـده است .
با اين حال ، روش نميتواند مفهومي ماهوي باشد؛ چراکـه ايـن دسـته از مفـاهيم در خارج از ذهن مصداقي مستقل دارند، اما مفهوم روش ، چنين نيست ؛ يعني روش به معناي مجموعه اي از فعاليت ها يـا مجموعه گام هاي يک فعاليت ، هيچ گاه به صورت يک مجموعه و مستقل از افراد، در خارج وجود ندارد و انسان اسـت که با در نظر گرفتن تعدادي از افراد جدا از هم و يافتن وجهي مشترک، آنها را در يک مجموعه قرار مـي دهـد.
توجه به اين نکتـه مـا را بـا ايـن مسـئله مواجه ميکند که آيا، مباحث روش شناختي همه افعال انسان را دربر ميگيرد يا فقط شامل افعـال اختيـاري او مـي شـود؟ در پاسخ بايد گفت : هرچند در افعال غيراختياري ، مانند انتقال خون نيـز نـوعي انتقـال و رفـتن وجـود دارد، امـا دقـت در تعريف اصطلاحي، نشان مي دهد که روش شناسان به اين نوع از افعال توجهي ندارنـد؛ چراکـه بررسـي چنـين افعـالي در ديگر رشته هاي علوم مانند زيست شناسي انجام مي شود.