ملخص الجهاز:
"ثانیا این مراحل مختلف تمدن بشر ساخته و پرداخته عوامل و عناصر متعددی بودهاند که بشر را به طبیعت مربوط و متصل میکرده و این خود بدان معنی است که بشر در این مراحل و ادوار از عقل کامل برخوردار بوده و میتوانسته برهبری عقل از عوامل مذکور برای ساختمان مدنیت مدد بگیرد در حالی که غرض از طرح مطلب باینصورت آن است که کیفیت حیات انسان اولیه در آغاز طلوع و تجلی آثار انسانیت مورد مطالعه قرار گیرد و برای اینکار باید موضوع را از گذشته بسیار بعید مورد مطالعه قرار داد یعنی از عهدی که میان بشر و طبیعت هیچ عامل مصنوع و هیچ پدیده ثالثی وجود نداشته و تنها در این صورت است که میتوانیم دریابیم ساختمان قوای نفسانی بشر از چه مرحلهای شروع شده و چطور و پس از طی چه مسیری وارد مرحله کمال عقلی گردیده است.
تعریف نفس باین صورت خود بخود مبین این حقیقت بزرگ است که شخص معرف «تعریف کننده»در مرحله عقل کامل و حتی در مرحله نبوغ بوده زیرا آشکار است که این تعریف بمدد هوش سرشار و اندیشهای فراخ و دانشی شگرف ساخته و پرداخته شده و بهیچوجه پذیرفتنی نیست که انسان اولیه و یا یک شخص عادی که از لحاظ هوش و دانش و مایه علمی در سطح متوسط باشد بتواند چنین عبارات پیچیده و دقیق را در کنار هم بچیند و تعریفی از نفس بسازد و کلمات:جوهر،مجرد و عبارات:مدرک بذات و منصرف بآلات عموما از مفاهیم بسیار دقیقی هستند که حتی درک آن برای اشخاص متوسط مشکل است چه رسد به بیان و تشریح و توجیه آن و همچنین از نحوه ترکیب و تلفیق عبارات پیداست نه فقط یک انسان عاقل و کامل بلکه یک متفکر و دانشمند این تعریف را درباره خود کرده و چنین تعریفی برای انسان«بمفهوم وسیع آن»درست نیست و اصولا انسان همیشه و در همه جا از قوای نفسانی بمعنائی که فلاسفه میگویند بهرهمند نبوده تا این تعریف بطور مطلب و کلی بر او صادق باشد."