خلاصة:
تأثیر کهنالگوها بر ناخودآگاه فردی و جمعی ما قدرتمند اما ناپیداست و میتواند شیوهی تفکر و کنش ما را شکل دهد؛ اما بعضی از کهنالگوها تأثیر عمیقتر و گستردهتری بر روان جمعی یک ملت دارند این پژوهش بر آن است تا نخست نشان دهد این کهنالگو چگونه شکل گرفته است و دوم چگونگی باز تولید آن را با کمک نظام منظومههای روزانه و شبانۀ ژیلبر دوران در چهار رمان طلسم شهر تاریکی، دلیران قلعه آخولقه و راهزنها بررسی کند و نشان دهد بازتولید این کهنالگو در داستان چگونه میتواند با سادهسازی پیچیدگیهای دنیای واقعی و مناسبات انسانی و تقسیم همه چیز به دو قطب دارای مرزبندیهای ازلی ـ ابدیِ غیرقابل تغییر، نوعی از مواجهه با جهان را به مخاطب القاء کند که میتواند متضمن قضاوتهای نادرست، افراطیگری و عدم تحمل نظرات متفاوت و در نتیجه خشونت توجیه شده باشد.
The impact of archetypes on our individual and collective subconscious is powerful but invisible, and can shape our thinking and action. However, some of the archetypes have a deeper and wider impact on the collective psychology of a nation. This study aimed at indicating the ancient roots of this archetype and its transformations using Le Regime Diurne and Le Regime Nocturne by Gilbert Durand in three novels, namely Spell of the Dark City, Fortresses of the Akhulgheh Castle, and The Bandits. Finally, it was indicated that reproduction of this archetype in tales offers some ways of dealing with the world to the audience by over-simplifying the complexities of real world and human relations, and dividing everything into a dipole with irreplaceable immutable-eternal boundaries which involves incorrect judgments, extremism and intolerance towards different opinions and as a result of justified violence.
ملخص الجهاز:
باز توليد «کهن الگوي تقابل خير و شر» در سه رمان نوجوان با کمک شيوة اسطوره سنجي ژيلبر دوران مرجان فولادوند دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه الزهرا، تهران ، ايران ** مهبود فاضلي دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه الزهرا، تهران ، ايران *** مريم حسيني استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه الزهرا، تهران ، ايران **** علي عباسي دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شهيد بهشتي، تهران ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٦/٠٩/١٥؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٧/٠٨/١٥) چکيده تأثير کهن الگوها بر ناخودآگاه فردي و جمعي ما قدرتمند اما ناپيداست و مي تواند شيوه ي تفکـر و کنش ما را شکل دهد؛ اما بعضي از کهن الگوها تأثير عميق تر و گسترده تري بر روان جمعي يـک ملـت دارند اين پژوهش بر آن است تا نخست نشـان دهـد ايـن کهن الگـو چگونـه شـکل گرفتـه اسـت و دوم چگونگي باز توليد آن را با کمک نظام منظومه هاي روزانه و شبانۀ ژيلبـر دوران در چهـار رمـان طلسـم شهر تاريکي ، دليران قلعه آخولقه و راهزن ها بررسي کند و نشان دهد بازتوليد اين کهن الگو در داسـتان چگونه مي تواند با ساده سازي پيچيدگي هاي دنياي واقعي و مناسـبات انسـاني و تقسـيم همـه چيـز بـه دو قطب داراي مرزبندي هاي ازلي ـ ابديِ غيرقابل تغيير، نوعي از مواجهه با جهان را به مخاطب القـاء کنـد که مي تواند متضمن قضاوت هاي نادرسـت ، افراطـي گـري و عـدم تحمـل نظـرات متفـاوت و در نتيجـه خشونت توجيه شده باشد.