خلاصة:
سابقه و هدف: ساختار بعضی از خانوادهها شرایط را برای اعمال خشونت علیه زنان فراهم
میآورد. خشونت. سلامت و امنیت خانواده را تهدید میکند. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی
بخشودگی زناشویی بر اساس تنظیم هیجان, دلبستگی به خدا و راهبردهای مقابلة دینمحور
در زنان دارای تجربة خشونت خانوادگی انجام شده است.
زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره و رواندرمانی شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بود که از بین
آنان ۳۰۰ نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل
مقیاسهای بخشش زناشویی» تنظیم شناختی-هیجانی, دلبستگی به خدا و مقابلة مذهبی بود
و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی, ضریب همبستگی و رگرسیون انجام شد.
در این پژوهش همة موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش
نکردهاند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که متغیّرهای تنظیم هیجانی (1۳۰/۶۱ و P۵
دلبستگی به خدا (P-۰/۴۸ و 00۵ و راهبرد مقابلة دینمحور (۳۳۰/۵۲ و ۳> P /۰۵) با
بخشودگی زناشویی در زنان دارای تجربة خشونت خانگی رابطة مثبت و معناداری داشت و
بهصورت معناداری توانست ۴۱/۸ درصد از تغییرات مربوط به بخشودگی زناشویی را در زنان
دارای تجربة خشونت خانگی پیشبینی کند (p > ۰/۰۵).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه میتوان گفت راهبرد مقابلة دینمحورء دلبستگی ایمن
نسبت به خدا و تنظیم هیجان در میزان بخشش زناشویی مور است. بنابراین در
برنامهریزیهای مسئولان آشناسازی زنان دارای تجربة خشونت خانگی با سازههای اسلامی-
معنوی و مدیریت هیجان ضروری به نظر میرسد.
خلفیة البحث وأهدافه: إن ترکیبة بعض العوائل تساعد علی إیجاد ظروف وقوع العنف علی المرأة.
والعنف یهدد سلامة الأسرة وأمنها. والدراسة الحالیة قد تمت بهدف توقع التسامح الأسری القائم علی
أساس تنظیم الاضطراب، والارتباط بالله، وطرق المواجهة المعتمدة علی الدین عند النساء التی مرت
بتجارب العنف الأسری.
منهجیة البحث: هذه الدراسة توصیفیة، ومن نوع الدراسات المشترکة. والمجموعة المستهدفة تشمل
جمیع النساء اللائی راجعن مراکز الاستشارة والعیادات النفسیة فی مدینة طهران خلال عام 2017،
وقد تم اختیار ٣00 امرأة منهن کنماذج بطریقة عشوائیة بسیطة. وتشمل أدوات التحقیق معاییر
التسامح الزوجی، والتنظیم المعرفی للاضطراب، والارتباط بالله، والمواجهة الدینیة، وتحلیل المعطیات
بالاستعانة بطرق الإحصاءات التوصیفیة، ومعادل التعاون والتراجع. وقد تمت مراعاة جمیع الجوانب
الأخلاقیة فی هذا البحث، وإضافة الی هذا فإن مؤلفی المقالة لم یشیروا الی أی تضاد للمصالح.
الکشوفات: تشیر نتائج الدراسة إلی وجود علاقة إیجابیة وذات معنی بین متغیرات تنظیم الاضطراب
(61 / 0 = r و 05 / 0> P (، والارتباط بالله (48 / 0 = r و 05 / 0> P (وطرق المواجهة المعتمدة علی
الدین (52 / 0 = r و 05 / 0> P (من جهة، وبین التسامح الزوجی عند النساء اللائی مرت بتجارب
عنف أسری من جهة أخری، واستطاعت التنبؤ بصورة ذات معنی ب 8 / 41 من التغییرات المرتبطة
بالتسامح الزوجی عند النساء اللاتی مرت بتجارب عنف أسری سابقة) 05 / 0> P.)
الاستنتاج: بملاحظة نتائج الدراسة فإنه یمکن القول بأن طرق المواجهة المعتمدة علی الدین، والارتباط
الوثیق بالله، وتنظیم الاضطراب؛ هاا أثرها فی مقدار التسامح الزوجی. وبناء علی ذل،، فإنه من
الضروری أن یقوم المسؤولون بتضمین برامجهم تعریف النساء التی مرت بتجارب عنف أسری بالطرق
الإسلامیة المعنویة وکیفیة إدارة الاضطرابات.
Background and Objective: The structure of some families provides conditions for violence against women. Violence threatens the health and security of the family. The purpose of this study was to predict marital forgiveness based on emotional regulation, attachment to God, and religion-based coping strategies in women with experience of family violence. Methods: This is a descriptive and correlational study. The statistical population included all women referring to counseling and psychotherapy centers in Tehran in 2018. A total of 300 people were selected by simple random sampling. The research instruments included marital forgiveness scale, cognitive-emotional adjustment scale, attachment to God's scale, and religious coping scale. Data were analyzed using descriptive statistics, correlation coefficient and regression analysis. In this study, all the ethical considerations have been observed and no conflict of interest was reported by the authors.
Results: The results of the present study showed that emotional adjustment variables (P <0. 05, r=0. 61) , attachment to God (P <0. 05, r=0. 48) , and religion-based coping strategies (P <0. 05, r=0. 52) have a significant correlation with marital forgiveness in women experiencing domestic violence and can significantly predict 41. 8 percent of the variance in marital forgiveness in these women (P <0. 05). Conclusion: Based on the results, it can be concluded that religion-based coping strategy, safe attachment to God, and adjustment of excitement affect the level of marital forgiveness. Therefore, in the plans developed by the authorities, there is a need to familiarize women experiencing domestic violence with Islamic-spiritual structures and emotional management.