خلاصة:
پژوهش حاضر به منظور شناخت آرای امامتی جریان سلف یگری ایرانی _ که از جریانهای
تجدیدنظرطلب در باورهای شیعی است _ و بررسی تطابق یا عدم تطابق آن با جریان اصلی
امامیه صورت پذیرفته است. نگارنده در چهار حوزۀ تعریف امامت، ویژگی های اصلی
و غیراصلی امام و فرایند شکلگیری امامت از نگاه این جریان، به بحث و نظر پرداخته
است. ابتدا با تبیین پنج واژه از منظومۀ واژگانی که شیعیان برای تعریف در حوزۀ امامت به
کار برده اند، به علل مخالفت جریان سلف یگری ایرانی با این واژگان پرداخته شده است. در
حوزۀ ویژگی های اصلی امامت، انکار نصب امام از سوی خداوند و علم و عصمت امامان
از سوی آنان، و تردیدشان در افضلیت امیرمومنان(ع) بر سایر خلفا، از یافته های این نوشتار
است. این جریان در حوزۀ ویژگی های فرعی، شئون و مناصب امامان، همان رویۀ انکار
را پیش گرفته است و به زعم خویش، قرآن و عقل را موید آرای خویش پنداشت ه است. در
نهایت نیز در فرایند انتقال امامت، به انکار نص و عدم انتصاب امامان تصریح داشته اند.
این پژوهش کوشیده است گزارشی مستند از این چهار مولفه در آرای این گروه ارائه کند تا با
تبیین صحیح نگاه این جریان به مسئلۀ امامت، میزان همخوانی و مخالفت آنان با رئوس
عقاید جریان اصلی امامیه را آشکار سازد.
تروم هذه المقالة لمعرفة آراء الحرکة السلفیة الإیرانیة والتی تعد من الحرکات التجددیة
فی الفکر الشیعی ودراسة مطابقتها وعدم مطابقتها مع العقیدة الإمامیة. وقد قام
الکاتب بالبحث عن أربع مواضیع فی الإمامة، وهی: تعریف الإمامة، خصائص الإمام
الأصلیة، وغیر الأصلیة، وکیفیة تکوین الإمامة من منظار هذه الحرکة، مع النقد والدراسة.
یستعرض المقال ابتداء خمس مصطلحات استخدمها الشیعة فی تعریف الإمامة، وبین
أسباب مخالفة هذه الحرکة السلفیة مع هذه المصطلحات، وفی قسم خصائص الإمام
تم البحث عن إنکار نصب الإمام من قبل الله تعالی، وعلم الأئمة؟عهم؟ وعصمتهم،
والتشکیک فی أفضلیة الإمام أمیر المؤمنین؟ع؟ وهی من نتائج هذا البحث.
کما أن هذه الحرکة فی قسم خصائص الإمام الفرعیة اتبعت نفس الأسلوب فی الإنکار،
لذلک، وفی النهایة فی کیفیة انتقال
وقد زعمت أن القرآن والعقل ینبغی أن یکون مؤیدا
الإمامة أنکروا النص والتنصیص من قبل الأئمة.
وقد سعت هذه الدراسة إلی تقدیم تقریر مستند عن آراء هذه الحرکة فی هذه الأقسام الأربعة
من عقیدة الإمامة ومدی تطابقها واختلافها مع الرکائز والثوابت فی أصول عقیدة الإمامیة.
The present paper attempts to deal with studying the imamate-oriented views
of the Iranian Salafist trend which is a revisionist current in the Shiite thought
and its being identical with the main Twelver Shiite creed. The paper deals with
a number of aspects of the problem, that is, definition of imamate, the major
and minor qualifications of the Infallible Imam, and the process of making of
imamate from their perspective. Having defined five key terms from the lexicon
of the terminologies Twelver Shiism uses for and in the case of imamate, it
shows the reasons for the opposition of the Salafist trend with these concepts.
As for the main attributes of imamate, this paper deals with the rejection of the
principle of the Divine selection and nomination, the knowledge and infallibility
of the Infallible Imams, and their (i.e., Salafists’) skepticism over the primacy
of Imam Ali over the other three caliphs who were contemporary with him.
As for the minor characteristics, responsibilities, and offices of the Infallible
Imams, the trend in question has cast certain doubts, too. They do so to make
use of the Quran and the human intellect as their supports. They finally come
up with rejecting the Divine nomination and the absence of any explicit text on
the succession of the Infallible Imams. Therefore, the present paper attempts to
render a well-documented report of these constitutive elements in the array of
the beliefs of their Salafist trend so as to picture their correspondence with as
well as their opposition against the mainstream of the Twelver Shiite doctrines.