خلاصة:
هدف از انجام مطالعة حاضر، تعیین نقش واسطه ای فرسودگی شغلی در رابطة بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی بود. نمونة پژوهش 291 نفر از کارکنان بیمارستان بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای بررسی همبستگی از پرسشنامه های استانداردی همچون شرایط اثربخش کار- 2، رفتار شهروندی سازمانی و فرسودگی شغلی و برای تجزیه وتحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین فرسودگی شغلی و توانمندسازی ساختاری رابطة منفی و معناداری وجود دارد و همچنین رابطة معناداری بین توانمندسازی ساختاری و فرسودگی شغلی با رفتار شهروندی سازمانی به دست آمد. نتایج الگوی معادلات ساختاری حکایت از برازندگی الگوی مفروض پژوهش داشت. با توجه به یافته ها می توان گفت که فرسودگی شغلی نقش واسطه ای در رابطة بین توانمندسازی ساختاری و رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس با در نظر گرفتن متغیرهایی چون نقش توانمندسازی ساختاری و کاهش فرسودگی شغلی می توان میزان رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان را ارتقاء داد.
The aim of this study was to investigated the mediating role of occupational burnout in relationship between structural empowerment and organizational citizenship behavior. The sample of study was 291 employees of a hospital who were selected using stratified random sampling. For investigating the correlation these standard questionnaires were used: Conditions of Work Effectiveness–II, Organizational Citizenship Behavior, and Occupational Burnout. And for analyzing data, Structural equation modeling was used. The results of analyzing data showed that there was a significant and negative relationship between occupational burnout and structural empowerment. Also significant relationship between structural empowerment and occupational burnout with organizational citizenship behavior was obtained. The results of structural equation modeling suggests that the model fitted the data. With regard to these findings, it can be said that occupational burnout has a mediating role in the relationship between structural empowerment and organizational citizenship behavior. Accordingly, with regard to variables such as structural empowerment and decrease of occupational burnout, the rate of employees’ organizational citizenship behavior could be increased.
ملخص الجهاز:
از طرفي اکثر پژوهش هاي انجام شده در ايران بر روي بي صداقتي تحصيلي دانشجويان بوده است و کمتر پژوهشي به بررسي اين مسئله بر روي دانش آموزان صورت گرفته است (خامسان و اميري ، ١٣٩٠؛ عليوردي نيا و صالح نژاد، ١٣٩٢؛ عليخواه و همکاران ، ١٣٩٣).
بنابراين سؤالي که پژوهش حاضر به آن پرداخته ، اين است که آيا هيجان تحصيلي اميد از طريق واسطه گري ابعاد کمک طلبي تحصيلي بر بي صداقتي تحصيلي اثرگذار است ؟ l روش پژوهش حاضر از نوع همبستگي بود که در آن با استفاده از روش مدل يابي معادلات ساختاري روابط بين متغيرهاي مدل پيشنهادي تحليل شد.
o علاوه بر نتايج ياد شده ، نقش واسطه گري پذيرش کمک طلبي تحصيلي در ارتباط بين هيجان تحصيلي اميد و بي صداقتي تحصيلي از ديگر يافته هاي حائز اهميت پژوهش حاضر بود.
o در تبيين اثر واسطه اي پذيرش کمک طلبي تحصيلي مي توان با الهام از نظريۀ کنترل -ارزش هيجان هاي پيشرفت پکران (٢٠٠٦) و تبيين رابطه دو به دو متغيرهاي پژوهش در مطالب ذکر شده ، بيان نمود که اميد به عنوان يک هيجان مثبت و فعال کننده موجب درگير شدن دانش آموزان در رفتارهاي خودتنظيمي مانند پذيرش کمک طلبي تحصيلي مي شود.
Encouraging students to seek academic help: The role of the educational therapist.
The motivational role of adaptive help seeking in self- regulated learning.
The control-value theory of achievement emotions: Assumptions, corollaries, and implications for educational research and practice.
Academic emotions in students’ self-regulated learning and achievement: A program of qualitative and quantitative research.