خلاصة:
فریدون، پنجمین پادشاه نامدار کیانی است که داستانهای مربوط به او، بخش قابلتوجهی از شاهنامهی فردوسی را به خود اختصاص داده است. در شاهنامه، شمار کسانی که به همهی دورههای زندگی آنها پرداخته شده باشد، بسیار اندک است. یکی از این شخصیتها فریدون است. ماجراهای مربوط به فریدون در میان عامهی مردم نیز نفوذ گستردهای یافته است. یکی از این گونه روایتها، روایت یکی از نقالان روستای ماصرم-روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز- به نام «خاور قشنگ» است. نگارنده، نخست به شیوهی میدانی، این روایت را ثبت کرده، سپس به بررسی تطبیقی آن با روایت شاهنامهی فردوسی پرداخته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد راویان و نقّالان کوشیدهاند برای پذیرش این داستان در میان مردم منطقه، دست به بومیسازی بزنند. بهدیگرسخن، این روایت جز در برخی خطوط داستان، کمتر شباهتی به روایت شاهنامه دارد و یکسره متفاوت شده است. بررسی این روایت نشان میدهد که نقالان افزون بر روایت شاهنامه، به عناصر بومی و باورهای عامیانه، روایتهای مذهبی و نیز اسطورههای کهن توجه داشتهاند. بهطورکلی میتوانگفت تفاوتهای دو روایت در سه بخش قابلبررسی است: حوادث، شخصیتها و مکانهای رخدادها.
A Comparative Study of Fereydoon’s Tale as Narrated by the Masarms Abstract: Fereydoon is the fifth famous Kiani king whose stories are included in most part of ferdowsi’s Shahnameh. In Shahnameh, the number of people whose lives to be fully attended to is very limited. One of these personalities is Fereydoon. The adventures of Fereydoon have extensively pervaded into ordinary people’s lives. One of such narrations is one narrated by one of the narrators of Masarm village named “the beautiful orient”, located in Shiraz’s south west at a distance of forty kilometers. The author, first, with a field method, has registered the narration and, then, has attended to its comparative analysis with Ferdowsi’s Shahnameh narration. The findings of the study show that the narrators have attempted to domesticate the story for accepting the story amongst the people. In other words, this story bears little resemblance to that of Shahnameh’s narrations except very few lines made completely different. The investigation of this story shows that the narrators, in addition to Shahnameh’s narration, have paid meticulous attention to local elements and folk beliefs, religious narrations and old myths. In general, it can be said that the differences of the two narrations can be investigated in three sections: events, personalities and the places of such events.
ملخص الجهاز:
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد راويان و نقالان کوشيده اند براي پذيرش اين داستان در ميان مردم منطقه ، دست به بوميسازي بزنند.
داستان فريدون در شاهنامه به شخصيت هاي مهمي گره ميخورد که مهم ترين آن ها ضحاک و کاوه ي آهنگر است .
٢. پيشينه ي پژوهش درباره ي فريدون و ماجراهاي مربوط به او آثار زيادي نوشته شده است که به بعضي از آن ها اشاره ميشود: جلال متيني(١٣٦٤) در مقاله ي «روايات مختلف درباره ي دوران کودکي و نوجواني فريدون » به بررسي موضوع هايي مانند روايت هاي مختلف درباره ي کودکي و نوجواني فريدون ، نقش گاو در زندگي فريدون و خاندانش و نيز بحث درباره ي واژه ي برمايه پرداخته است .
براي درک بهتر اين موضوع بخش هاي مختلف روايت نقالي به گونه اي تطبيقي با روايت شاهنامه بررسي شده است .
اين بخش از داستان نيز در روايت شاهنامه نيامده است .
يکي از بن مايه هاي اساطيري که در روايت نقالي ديده ميشود، اما در شاهنامه سخني از آن به ميان نيامده است ، شست وشوي فريدون و درواقع غسل او در سرچشمه ي آب است (درباره ي اين موضوع ، رک.
بر پايه ي روايت شاهنامه گاو برمايه هم زمان با تولد فريدون زاده ميشود؛ اما در روايت نقالي اشاره اي به اين هم زماني نشده است ؛ ٤.
در روايت نقالي همان گونه که پيش از اين بيان شد، ضحاک سه بار خواب جوان باز بر دوش را ميبيند و هربار نيز دستور دستگيري و کشتن فريدون را ميدهد.