خلاصة:
حضور گستردة استعمار و تسلّط آن بر بیش از نیمی از مردم دنیا و سرزمینهایشان شاید
بهترین دلیل و انگیزه برای شکلگیری مطالعات پسااستعماری بود. این نظریّه توسط ادوارد سعید
و کتاب شرقشناسی او شکل گرفت. در اشعار دورة معاصر ایران» مولّفههای متعدّد پسااستعماری و
واکنش در برابر ایدئولوژی استعماری و تخریب تقابلهای برترانگارانة غرب و شرق دیده میشود.
این مقالة توصیفی - تحلیلی بر آن است تا بیان دارد جلوههای پسااستعماری در اشعار ملکالشعرای
بهار چگونه ظهور مییابد؟ بررسیها نشان میدهد: بسیاری از آرای مبارزه طلبانه و استعمارستیز
ملکالشعرای بهار از جمله نظریّاتش در مورد وطن» هویت. ء آزادی و آزادیخواهی و مبارزه با
استعمارگران و استبدادگران داخلی در حوزه ادبیّات پسااستعماری میگنجد.
ملخص الجهاز:
او ایرانشهر را بازیچۀ دسیسههای تبار اهریمن میداند که همچون کرکسان در انتظار فروپاشی آنند: شده گویی به ایرانشهر با عزّ و فخار اندرز بیبرگی درافتاده به حال احتضار اندر تبار اهرمن چیره به یزدانی تبار اندرجهانخواران بهگرد او چو جوقی لاشخوار اندر (همان :537) بهار در سرودهای دیگر خطاب به محمّدعلی شاه، که قشون روس را برای تهدید کشورهای دیگر به داخل کشور دعوت کرده بود، اعتراض خود را اینچنین ابراز میکند: پادشاها نصیحتم بشنونوعروسی ست ملک و تو دامادروس اهریمنی ست خونخواره مملکت را به دست روس مدهبه کسی دست نوعروس مدهبه کف اهرمن دبوس مده (همان: 1068) هنگام اعطای امتیاز نفت شمال ایران به آمریکا و حملات دشمنان داخلی و خارجی، بهار داد سخن سر میدهد و میگوید: کسی که افسر همّت نهاد بر سر خویشبگو به سفله که در دست اجنبی ننهدحقوق نفت شمال و جنوب خاصۀ ماست به دست کس ندهد اختیار کشور خویشکسیکه نانپدر خورده دست مادر خویشبگو به خصم بسوزان به نفت پیکر خویش (همان: 999) بهار، مردم را به هوشیاری و شورش در برابر دولتهای استعماری فراخوانده است: هستی ما یکسره پامال شد اجنبیانی همه اهل چپودفع اجانب را جدّی شویم دستخوش رهزن و رَمّال شدفرقۀ «بردار و بدزد و بدو»لازم اگر شد متعدّی شویم (همان :762-759) پیش از جنگ جهانی دوّم، در حالی که دول استعماری در ظاهر از «ترک سلاح» سخن میگفتند و در باطن به دلیل حرص در استعمار ملل ضعیف به سوی جنگ پیش میرفتند، بهار قصیدۀ «خیال خام» را سرود و در آن به مردم دربارۀ اهداف شوم استعمار هشدار داد: کسان که شور به ترک سلاح عام کنندمسلّم است که جنگ از جهان نخواهد رفتسه چار دولت گیهانمدار همپیمانخیالشان همه این است کاین سعادت رانعوذ بالله اگر مردم ستمدیده خدنگ غمزۀ خونریز را چه نام کنندز روی وهم گروهی خیال خام کنندپی موازنه این گفتگو مدام کنندبه خود حلال و به دیگر کسان حرام کنندفریب خورده بر این معنی احترام کنند (همان :539-538) از جمله هنرهای بهار آن است که در هنگام طرح موضوعات قدیم، آنها را با مسائل سیاسی در میآمیزد از جمله با شراب و نغمۀ سیاسی و در ساقینامۀ بهار نوع دیگری از شعر باده را ملاحظه میکنیم که آئینۀ تمامنمای دوران اوست.