خلاصة:
بحث وظیفه یا عدم وظیفة حکومت در قبال تربیت دینی از مسائل مهم فلسفه سیاسی حکومت است. هر حکومتی موضعی خاص در برابر تربیت دینی دارد. این پژوهش با هدف بررسی این مسئله، با روش توصیفی ـ تحلیلی ابتدا با بیان دیدگاه ماکیاول، لیبرالیسم و اسلام در این زمینه، به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا حکومت نسبت به تربیت دینی انسانها وظیفهای دارد؟ در این زمینه ماکیاول تمام تلاش حکومت را در جهت حفظ قدرت میداند؛ در دیدگاه لیبرالیسم برطرف کردن نیازهای مادی مدنظر بوده است؛ اما اسلام با توجه به نیازهای مادی و معنوی افراد، وظیفه حکومت را فراتر از نیازهای طبیعی و اولیه مردم دانسته و خود را نسبت به تربیت دینی و هدایت افراد به مسیر سعادت، مسئول میداند؛ و همین نکته، تمایز حکومت دینی با حکومت غیردینی را مشخص میکند.
ملخص الجهاز:
این پژوهش با هدف بررسی این مسئله، با روش توصیفی ـ تحلیلی ابتدا با بیان دیدگاه ماکیاول، لیبرالیسم و اسلام در این زمینه، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا حکومت نسبت به تربیت دینی انسانها وظیفهای دارد؟ در این زمینه ماکیاول تمام تلاش حکومت را در جهت حفظ قدرت میداند؛ در دیدگاه لیبرالیسم برطرف کردن نیازهای مادی مدنظر بوده است؛ اما اسلام با توجه به نیازهای مادی و معنوی افراد، وظیفه حکومت را فراتر از نیازهای طبیعی و اولیه مردم دانسته و خود را نسبت به تربیت دینی و هدایت افراد به مسیر سعادت، مسئول میداند؛ و همین نکته، تمایز حکومت دینی با حکومت غیردینی را مشخص میکند.
با توجه به پیشینه پژوهشی در این زمینه، نوشتههایی مانند سیرة تربیتی پیامبر( و اهلبیت( در تربیت دینی (داودی، 1390)؛ جامعهشناسی تربیت دینی (ضرابی، 1398)؛ مجموعه مقالات تعلیم و تربیت دینی (مشایخیراد، 1380)؛ مجموعه مقالات تربیتی؛ تربیت دینی، اخلاقي و عاطفي (ضرابی، 1388)؛ درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم (فاتحی و ابوالقاسمی، 1391)؛ «اهداف و وظایف تربیتی حکومت» (نیازی، ۱۳۸۹)؛ اهداف و وظایف کلی دولت در اسلام (عظیمی شوشتری، 1388)؛ رساله طراحی و تبیین الگوی عمومی تربیت دینی در قرآن (موسوینسب، 1390)؛ بررسی نقش حکومت اسلامی در تربیت دینی (سعیدی، ۱۳۹۱)؛ نقش و راهکارهای حکومت در تربیت دینی مردم از دیدگاه امام علی( (راهی، 1390) و سلسله مباحث فقه تربیتی (اعرافی، 1391)، اشاره کرد.