خلاصة:
نظریه جک گلدستون به عنوان تئوری نسل چهارم انقلابها، در انقلاب اسلامی ایران و تحولات سیاسی یمن مورد مطالعه واقع شده است. نظریه مذکور انقلاب اسلامی را علت تولد نسل چهارم نظریه انقلابها میداند. رهبری، آرمان و ایدیولوژی، فرهنگ و باورها و شبکه ارتباطی و شخصیتها از شالوده و اساس این نظریه است؛ که از این رهیافت استخراج شده است. براساس یافته ها و نتایج مقاله به نظر میرسد مدل نظری گلدستون به علت عبور از عوامل تاریخ طبیعی، عمومی و ساختاری در نتیجه تکامل نظریه ها از یک سو، و از سوی دیگر توجه به زمینههای معنوی، شبکه مردمی و حضور رهبری را از عوامل و بسترهای شکل گیری انقلاب و رخداد سیاسی مهم قلمداد میکند. مصادیق و نمونه های عینی بررسی شده در کشور ایران و یمن، این فرضیه را تایید میکند.
نظریة جاک غولدستون بصفتها نظریة للجیل الرابع من الثورات، أخضعت للدراسة والنظر فی ما یخص الثورة الإسلامیة فی ایران والتحولات السیاسیة فی الیمن. تری هذه النظریة أن الثورة الإسلامیة کانت سببا لنشوء جیل رابع من من نظریة الثورات. من مقومات هذه النظریة وأسسها: القیادة، والآیدیولوجیة والتطلعات، والثقافة والمعتقدات، وشبکة التواصل والعلاقات، والشخصیات؛ وهذه الامور تم التوصل الیها من خلال هذه المقاربة. یبدو وفقا لمعطیات ونتائج هذا البحث أن النموذج النظری لغولدستون، وبسبب اجتیازه لعوامل التاریخ الطبیعی، والعمومی والبنیوی، یری أن من مقومات وعوامل انبثاق الثورة والحدث السیاسی تکامل النظریات من جهة، ومن جهة اخری الاهتمام بالعناصر المعنویة، والمکون الشعبی ووجود القیادة. المصادیق والنماذج العینیة التی أخضعت للبحث والدراسة فی ایران والیمن، تؤید صحة هذه الفرضیة.
Jack Goldstonechr('39')s theory as the theory of the fourth generation of revolutions has been studied in the Islamic Revolution of Iran and the political developments in Yemen. The mentioned theory considers the Islamic Revolution as the cause for the birth of the fourth generation of the theory of revolutions. Leadership, ideals and ideology, culture and beliefs, communication network and personalities are the foundation of this theory which is extracted from this approach. Based on the findings and results of the article, it seems that Goldstonechr('39')s theoretical model due to the passage of the agents of natural, general and structural history as a result of the evolution of theories on the one hand, and on the other hand considering the spiritual context, the popular network and considers the presence of the leadership as one of the factors and contexts for the formation of the revolution and an important political event. Examples and objective examples studied in Iran and Yemen confirm this hypothesis.
ملخص الجهاز:
پژوهش حاضر انقلاب اسلامي ايران و تحولات سياسي يمن را براساس نسل چهارم انقلابها و نظريه گلدستون مورد بررسي قرار داده است.
مقاله حاضر از اين منظر كه به بررسي تطبيقي ميزان انطباقپذيري تحولات انقلاب ايران و يمن، با نظريه نسل چهام انقلابها ميپردازد، موضوع جديدي است، زيرا كه در پژوهشهاي قبلي از منظر پژوهش حاضر كمتر بدان توجه شده است.
نگارندگان در پي تأييد اين فرضيه هستند كه نظريه گلدستون در مقايسه با تئوريهاي سه نسل پيش از خود بيشترين توانمندي را براي تبيين تحولات بر محور فرهنگ، ايدئولوژي، رهبري، بسيج انقلابي، ائتلافهاي طبقاتي و شبكههاي ارتباطي در دو كشور را دارد.
نگارندگان در اين پژوهش در تلاش هستند كه به مطالعه تطبيقي انقلاب اسلامي ايران و تحولات سياسي يمن براساس نظريه جك گلدستون بپردازند و سعي دارند عوامل و زمينههاي بروز انقلاب در دو كشور غرب آسيا را مورد مطالعه و تبيين قرار دهند.
پيش از اين پژوهش براساس نظريه نسل چهارم در مورد انقلاب اسلامي انجام شده است ولي پژوهشي كه بهصورت مقايسهاي، انقلاب اسلامي ايران را با تحولات سياسي يمن براساس نظريه جك گلدستون انجام دهد، يافت نشد.
(Goldstone, 1995: 39؛ گلدستون، 1385: 124) با اينوصف انقلاب اسلامي ايران و تحولات سياسي يمن بهعنوان دو كشور مبتني بر شاخصههاي نسل چهارم انقلابها و مؤلفههاي استخراجشده از نظريه گلدستون قابليت و اهميت تبيين در اين رهيافت را دارد.
(مسعودنيا، 1391: 138 ـ 128) وضعيت سياسي كشور يمن فضاي انقلابي ايران را در اذهان يادآور ميشود و براساساين تحولات پيشگفته در تئوري نسل چهارم انقلاب و نظريه گلدستون تطبيق بيشتري پيدا ميكند.