ملخص الجهاز:
"نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب محاسبات دقیق برای امام حسین علیهالسلام با روشن بینی امامت قابل حدس و واضح بود؛ اما «مسئله» آنقدر اهمیت دارد که وقتی شخصی با نفاست جان حسین بن علی علیهماالسلام در مقابل این مسئله قرار میگیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد؛ این برای مسلمانها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط این طور نبوده که درسی برای سرمشق دادن روی تخته سیاه بنویسند، که بعد هم پاک بشود؛ نه، این با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز.
اما در منطق عاشورا، این مسئله وجود ندارد؛ همان جایی هم که حسین بن علی علیهماالسلام یک شب را مهلت میگیرد؛ عزتمندانه مهلت میگیرد؛ همان جایی هم که میگوید: «هل من ناصر» ـ استنصار میکند ـ از موضع عزت و اقتدار است؛ آنجایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدمهای گوناگون برخورد میکند و با آنها حرف میزند و از بعضی از آنها یاری میگیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست؛ این هم یک عنصر برجسته دیگر است.
از دو طرف نباید لطمه بخوریم: نه ما باید مسائل سیاسی را به کلی از حیطه حرف و گفت و تلاش و مجاهدت تبلیغی خودمان خارج کنیم؛ آن چنان که دشمنان روی آن دهها سال سرمایهگذاری کردند، ولی نهضت اسلامی آمد و این سرمایهگذاری را آتش زد و از بین برد و گفتار و اندیشه سیاسی را وارد متن فعالیتهای دینی کرد، و نه از این طرف باید بیفتیم که تصور کنیم که همه منبر، همه تبلیغ، همه مخاطبه با مردم و با مؤمنین، یعنی اینکه بنشینیم مسائل آمریکا و اسرائیل و مسائل سیاسی را تحلیل کنیم؛ نخیر، یک کار واجبتر اگر نباشد، واجب دیگری وجود دارد و آن، دل مخاطب شماست."