خلاصة:
وزن شعر فارسی کمّی است و درنتیجه بر تقابل میان دو امتداد هجایی (کوتاه/بلند) استوار است؛ اما زبان فارسی سه امتداد هجایی دارد. این امتدادها در دستگاه وزنی زبان باید به دو امتداد تقلیل یابد. در این مقاله کوشیدهایم جایگاه و ارزش امتداد سوم (هجای کشیده) را در وزن شعر فارسی، از مسیر بررسی و نقد آرای عروضیان قدیم و معاصر، تعیین کنیم. عروضیان قدیم انواع هجای کشیده را در میان شعر، متکلفانه و با قائل شدن به اندکی تسامح در رعایت وزن، معادل با توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه توصیف کردهاند و در پایان شعر، صامت(های) پایانی آن را بهعنوان یک حرف ساکن پذیرفتهاند. معاصران نیز با وجود تنوع در نحوۀ تبیین مسأله، از انکار وجود هجای کشیده در زبان یا حذف آن از توصیف وزن تا پذیرش آن بهعنوان اختیار و گاه با تردید و تناقض و خطا در تبیین آن، با اجماعی نسبی، در تقطیع شعر هر سه ساخت هجای کشیده را در میان شعر معادل توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه گرفتهاند؛ زیرا واقعیت شعر فارسی تنها همین را تأیید میکند؛ اما ارزش آن در پایان وزن، محل اختلاف است. اگر اختیار شعری را «آزادی شاعر برای انتخاب امتدادهای زبان در کار منطبق کردن آنها با کمّیتهای وزن» تعریف کنیم، استفاده از هجای کشیده، چه در میان و چه در پایان شعر، نوعی اختیار است؛ زیرا شاعر آزاد است در میان شعر بهجای توالی یک بلند و یک کوتاه، و در پایان بهجای هجای بلند، هجای کشیده بیاورد.
In Persian language, there are poems which are merely made of long syllable. These poems are of two types: 1- A verse or line which its scansion meter turned to be a string of long syllables because of its Taskin license; whereas its standard meter should be found out through studying other sections of the poem. These scansion meters are free variant of the other meters. Syllabification in these poems is done based on standard meter. If two different verses of this type, each of them being free variant of another meter, have an equal length, so phonetic characteristic, which distinguishes the meter of these two verses, is foot stress. This stress is placed in the latest, long, non-final syllable of foot; and its nature is non-linguistic. 2- Poems which are originally made of only long syllable. The meter of such poems cannot be considered as free variant of another meter; their being rhythmic is resulted from their syllabification based on the length and boundary of words in such a way that the boundary of foot is usually coincident with the boundary of the word; and by an alteration in the length and syllabification of the words, their meter will also change. Phonetic characteristic, which makes it possible for foots to be identified, is the stress on the first syllable of each foot. Stress unifies some syllables together and differentiates them from other syllables as well as converting them to one foot; and meter is determined according to the number of syllables of foot.
ملخص الجهاز:
بـر این اساس هجاها بر حسب نوع واج پایانی، دو قسـم انـد: بـاز (مختـوم بـه مصـوت )، بسـته (مختوم به صامت ) (نجفی، ١٣٨٧: ٦٩) و از نظر تعداد واجهای سازنده سه قسـم : دوواجـی، سه واجی، چهارواجی (ثمره ، ١٣٩٧: ١٠٩؛ حقشناس ، ١٣٩٠: ١٣٩-١٣٨) که گـاه آنهـا را بـه - ترتیب ، کوتاه ، متوسط و بلند نیز نامیده اند (همانجا؛ مشکوة الدینی، ١٣٦٤: ٩٣)؛ اما اگر امتـداد مصوت را در زبان نقشمند فـرض کنـیم ، چنانکـه در دسـتگاه مصـوتی دورة آغـازین زبـان فارسی بوده است ١، (صادقی، ١٣٥٨: ١٢٩) برحسب کوتاه یا بلند بودن مصوت ، انواع هجـا از نظر ساختمان شش نوع و از نظر امتداد سه نوع خواهد بود که امروز معمـولاً کوتـاه ، بلنـد و کشیده نامیده میشود.
بنا بر این توصیف ، هجای کشیده با ساختمان ص مـک ص ص (و بـه تبـع آن ، سـاختمان ص مب ص نیز که هم کمّیت آن است )، اگر در میان شعر واقع شود، صامت پایانی آن معـادل یک صامت +مصوت کوتاه (= هجای کوتاه ) در نظر گرفته میشود و درنتیجـه کمّیـت هجـا، معادل توالی یک بلند و یک کوتاه است ؛ اما وقتی در پایان شعر باشد، اگـر در علـم عـروض برای آن وزن ، رکن پایانی مختوم به هجای کشیده معرفی شـده باشـد (ماننـد مفاعیـلْ بـرای مفاعیلن یا فعلّیان برای فعلاتن )، همین صامت پایانی، مطابق واقعیت آوایی آن در زبان ، یـک صامت است و درنتیجه کمّیت هجا معادل یک بلند به اضافۀ یک حرف ساکن است ؛ وگرنـه صامت از تقطیع ساقط است و درنتیجه کمّیت هجا تنها معادل یک بلند اسـت .