ملخص الجهاز:
"صنعتی شدن دید هنرهای چندرسانهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) مسعود اوحدی گذشت حدود 110 سال از عمر سینما باید به ما آموخته باشد که آنچه بر پردهی سینما میبینیم یک پدیدهی میانجی واقعیت،رسانهی واقعیت و یا بازنمایی است؛تصویر یا مجموعهای از تصاویر که به دلایل اقتصادی و فرهنگی خاصی ساخته شده و به شیوههای خاص تعبیر گردیده است.
اگر موضوع فرامتن نوعی موضوع یا روایت هنری یا به طور کلی موضوع تخیلی باشد،لزوما باید به مفهوم بزرگتر فرارسانه(هایپرمدیا)یا چندرسانه مرتبط شود که این ارتباط به معنی توانایی بازنمایی بین تصاویر،متن و صداها در درون یک طرح جامع خواهد بود که اتصال بین آن بازنماییها را میسر میکند و به کاربر(یا هنرمند)اجازه میدهد به کشف و ربط بپردازد و مجاورت و پیوستگی ایدههایی را که در بازنماییهای سنتی و"محدود به صفحات متن"واضح یا ممکن نیست به نمایش گذارد.
استفادهی کیج از تکنیکهای عدم قطعیت و عوامل اتفاقی مسئولیت حاصل و پیآمد کار هنری را از هنرمند به تماشاگر منتقل میکرد و به این ترتیب،یکی دیگر از مرزهای سنتی در مقولهی هنر،یعنی شکاف و وجه تمایز بین اثر هنری و مخاطب آن را متزلزل کرد اندیشهی هنر کامل و جامع از سوی هنرمندان تئاتر هم سر برآورد.
تعامل انسان-رایانه عمیقا بر زیباییشناسی تأثیر میگذارد و هنرمندان را به پذیرش وجوه جمعی و تعاملی تجربهی هنری هدایت میکند این جریانها در تمامی سالهای دهههای 1960 و 1970 با شتابی توصیفناپذیر در حال پیشرفت بود تا آنکه ورود رایانه به صحنه،تجربهی"هنر کامل"را به یاری فنآوری به معنای واقعی تحقق بخشید."