خلاصة:
ابوالمحامد محمدء سیف فرغانی شاعر و صوفی عهد ایلخانی در دو حوزهی غزل و قصیده هنرنمایی
کرده است. کناره گیری او از شغل دیوانی در دستگاه شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان و
مهاجرت او به روم و البته اوضاع نابسامان آسیای صغیر موجب گردید که در آقسرا انزوا پیشه کند و
زندگی درویشی را بر راحت بندگی و ستایشگری ترجیح دهد. این آنزوا موجب بی توجهی و بی دردی
او نسبت به ناهنجاری های چشمگیر در طبقات مختلف جامعه و مشکلات عدیده ی مردم نگردید بلکه
انعکاس روح متعهد و دردمند او را در آشعار او می توان ملاحظه نمود. شمشیر برنده و در عین حال
مرصع زبان سیف از نقد هیچ طبقه و گروهی فرو گذار نکرده است و حتی حاکمان روز را از دم تیغ
نقد گذرانده است.این نقدها در بیشتر موارد با پند و نصیحت و انذار همراه است. در این تحقیق ضمن
بررسی و مطابقت نگاه سیف به زمانه و اهل زمانش با آنچه در باب تاریخ معاصر او در دست داریم
سعی شده است نگاه سیف به مقوله هایی چون تفسیرقرآن» شعرء فلسفه» دین و عرفان صرفا بر اساس
قصاید او بررسی و بیان گردد.
ملخص الجهاز:
ما نمي دانيم اين قصيده در چه سالي سروده شده است اما شرايط توصيف شده نظير وصفي است که در قصيده ي پيشين بيان نموديم با اين تفاوت که لحن او تغيير مي کند و نااميدانه سخن مي گويد: به دردي که داريم از اهل عصر بمــيريم و درمان نخواهيم يافت 73 شماره ٤، تابستان ١٣٨٩ بگو سيف فرغاني و ختــم کن در اين دور احسان نخواهيم يافت (سيف ، ١٣٤١: ١٩٩) در يکي از ابيات اين قصيده اوضاع و شرايط را به نوعي به باورهاي مذهبي مرتبط مي سازد و محبت خود را به مولاي متقيان آشکار مي سازد١: سخا و کرم دوستي عليست که درآل مروان نخواهيـم يافت (همان ، ١٩٨) سيف در قصايد هشتاد و نه ، نود و نه و قطعه ي صد و نوزده نيز به نقد عصر و روزگار خود مي پردازد: نقد شاهان و اميران بخش قابل توجهي از اشعار سيف به نقد و نصيحت شاهان و امرا اختصاص دارد چرا که عصر او، عصر حکومت ظالمان و اميران بي انصاف است .
او همچنين معتقد است که با داشتن علم نياز به عرفان نيز داريم : اگر چه علمت باشد براي خرق حجب ببايدت ز مقالات اهل عرفان تيغ (سيف ،١٩٤) در کنار اين همه تمجيد او مانند حافظ از آفاتي که درويشان و صوفيان را تهديد مي کند 77 شماره ٤، تابستان ١٣٨٩ غافل نيست .