خلاصة:
گفتمان اعتدال در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در فضای سیاسی-اقتصادی متشنج حاصل از ناکارآمدی گفتمان حاکم بر کشور توانست به اقبال عمومی برسد. حسن روحانی حامل گفتمان اعتدال، با برجسته نمودن رویکرد اعتدال و تعامل سازنده در این گفتمان و مفصل بندی دال های مختلف نظام معنایی حاکم بر گفتمان را عمومیت بخشید و هژمونی گفتمان حاکم را به چالش کشاند و نظم مورد نظر خویش را بر جامعه و گفتمان حاکم ساخت. گفتمان اعتدال توانست در تنازع گفتمانی با تکیه بر دال مرکزی تعامل سازنده و به دلیل برخورداری از موقعیت سوژگی فعال و منسجم با فرایند حاشیه رانی و برجسته سازی در رقابت گفتمانی در مقابل گفتمان حاکم بر کشور و سایر گفتمان های رقیب غلبه نماید و با میزان دسترسی بالا در بین مردم به کسب اعتبار بیشتر دست یابد و به منزله هژمونیک برسد. پژوهش حاضر بر اساس نظریه گفتمانی لاکلا و موف به تبیین گفتمانی دولت یازدهم و در صدد بررسی چگونگی هژمونیک شدن گفتمان غالب در اثر کشمکش و رقابت های هژمونیک میان این گفتمان با گفتمان اصول گرایی عدالت محور و زمینه ظهور و هژمونی گفتمان اعتدال می پردازد.
The discourse of moderation in the 11th presidential election in the tense political-economic environment due to the inefficiency of the ruling discourse in the country was able to reach the public. Hassan Rouhani, the bearer of the discourse of moderation, by generalizing the approach of moderation and constructive interaction in this discourse and articulating the various signs of the semantic system governing the discourse, generalized and challenged the hegemony of the ruling discourse and imposed his desired order on society and ruling discourse. Making. The discourse of moderation in the discourse conflict, relying on the central signifier of constructive interaction and due to having an active and coherent subject position with the marginalization process and highlighting in the discourse competition, prevails against the ruling discourse of the country and other competing discourses. Gain more prestige among the people and become hegemonic. The present study, based on Laclau and Moff's theory of discourse, explains the discourse of the Eleventh Government and seeks to examine how the dominant discourse becomes hegemonic due to the conflicts and hegemonic rivalries between this discourse and the discourse of justice-oriented fundamentalism and the emergence and hegemony of moderation.
ملخص الجهاز:
گفتمان اعتدال توانست در تنازع گفتمانی با تکیه بر دال مرکزی تعامل سازنده و به دلیل برخورداری از موقعیت سوژگی فعال و منسـجم بـا فراینـد حاشیه رانی و برجسته سازی در رقابت گفتمانی در مقابل گفتمان حاکم بر کشور و سایر گفتمان هـای رقیب غلبه نماید و با میزان دسترسی بالا در بین مردم به کسب اعتبار بیشـتر دسـت یابـد و بـه منزلـه هژمونیک برسد.
نظام معنایی گفتمان اعتدال با محوریت قرار دادن اصول تعامل سازنده همچون تنش زدایی و تدبیر در اجرای سیاست خارجی ، دیپلماسی فعال در بهبود روابط با جهان در مقابل گفتمان اصول گرایی عدالت محور دولت احمدی نژاد که اعتقاد به فراملی بودن انقلاب ایران و تعهد به صدور آن و در صدد شالوده شکنی و بر سازی نظم نوین با ماهیت انقلاب اسلامی و اتخاذ رویکرد تهاجمی در حل مشکلات هسته ای بود، بر جسته گردید.
پژوهش حاضر با استفاده از داده های اینترنتی و اسناد معتبر و نیز روش کتابخانه ای در صدد پاسخ گویی به این مسأله است که چگونه گفتمان اعتدال توانست 112 در رقابت گفتمانی به منزله هژمونیک دست یابد؟ بر اساس فرضیه حاصل گفتمان اعتدال در تنازع گفتمانی با تکیه بر دال مرکزی تعامل سازنده و به دلیل برخورداری از موقعیت سوژگی فعال و منسجم با فرایند حاشیه رانی و برجسته سازی قادر شد در رقابت گفتمانی در مقابل گفتمان حاکم بر کشور و سایر گفتمان های رقیب غلبه نماید و با میزان دسترسی بالا در بین مردم به کسب اعتبار بیشتر دست یابد و به منزله هژمونیک برسد.