خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد در پیروزی انقلاب اسلامی است. آنچه ضرورت انجام این پژوهش را موجب گردید پراکنده نویسی دربارۀ نقش عشایر استان در کتابهای مختلف به صورت بحث حاشیهای و به شکلی متناقض بود. سؤال اصلی مقاله این است که آیا عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد در دهۀ چهل به بعد و در مبارزه با رژیم شاه نقشی مستقل از روحانیت و دارای انگیزههای خاص مادی داشتند یا دارای نقشی همسو با نهضت اسلامی به رهبری روحانیت و دارای انگیزههای دینی بودند؟ فرضیه اصلی پژوهش به تجمیع انگیزههای مادی و دینی در عشایر برای رسیدن به خواستههای خود ذیل رهبری روحانیت اشاره دارد. برای انجام پژوهش از روش اسنادی و مصاحبه با افراد آگاه محلی استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد برخلاف دو دیدگاه غالب که میکوشند این مبارزات را کاملاً مستقل یا کاملاً همراستا ارزیابی نمایند؛ عشایر در دهۀ چهل و پنجاه مبارزات خود را با دو انگیزۀ مادی و مذهبی به شکل توأمان دنبال کرده و در شیوههای مبارزاتی آنان علیه شاه تغییرات جدی رخ داده است.
This paper intends to study the role of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad Province’s nomads in the victory of Islamic Revolution. Sparse and scattered works on this role of the province’s nomads, many of them disorganized and contradictory, have raised the need for conducting this research. The principal question of this paper is: “Did the nomads in Kohgiluyeh and Boyer Ahmad Province play a role independent of the clerics, pursuing special material gains in 60s and then in the fight against the regime of Shah, or did they play this role in tandem with the Islamic Movement under the clerics with religious motives?” The main hypothesis of the paper points to a combination of material and religious motives in meeting their demands under the leadership of the clerics. The paper has applied a documentary method as well as interviews with local informed individuals. Findings of the paper indicate that unlike the two dominant approaches that try to evaluate these fights completely independent or completely aligned, the nomads continued their fight in 60s and 70s with two material and religious motives so that serious changes happened in their manners of fight against the regime of Shah
ملخص الجهاز:
سؤال اصلي مقاله اين است که آيا عشاير استان کهگيلويه و بويراحمد در دهۀ چهل به بعد و در مبارزه با رژيـم شاه نقشي مستقل از روحانيت و داراي انگيزه هاي خاص مـادي داشـتند يـا داراي نقشـي همسـو بـا نهضت اسلامي به رهبري روحانيت و داراي انگيزه هـاي دينـي بودنـد؟ فرضـيه اصـلي پـژوهش بـه تجميع انگيزه هاي مادي و ديني در عشاير براي رسيدن به خواسته هاي خود ذيل رهبـري روحانيـت اشاره دارد.
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد برخلاف دو ديدگاه غالب کـه ميکوشـند ايـن مبـارزات را کـاملا مستقل يا کاملا هم راستا ارزيابي نمايند؛ عشاير در دهۀ چهل و پنجاه مبارزات خود را بـا دو انگيـزة مادي و مذهبي به شکل توأمان دنبال کرده و در شيوه هاي مبارزاتي آنان عليه شـاه تغييـرات جـدي رخ داده است .
لـذا سـؤالي کـه مطـرح ميشود اين است که نقش عشاير در دهۀ ١٣٤٠ به بعد در مبارزه با رژيم شاه چه بود؟ نقشي مستقل از مبارزات روحانيت با شاه و داراي انگيزه هاي خاص مادي داشتند يا نقشـي همسـو با نهضت اسلامي به رهبـري امـام خمينـي بـا انگيزه هـاي دينـي ايفـا کردنـد؟ فرضـيۀ اصـلي پژوهش به تجميع انگيزه هاي مادي و ديني در عشاير براي رسيدن به خواسته هاي خود ذيـل رهبري روحانيت اشاره دارد.
کشواد سياهپور، استاد تاريخ دانشگاه ياسوج ، کـه خـود پژوهش هـايي دربـارة تحـولات سياسي اجتماعي استان پيش از انقلاب دارد در باب چرايي و چگونگي شکل گيري انقـلاب در استان بيان ميکند: مجموع روايات ، بيانگر نقش محوري آيـت الله محلاتـي از روحـانيون مشهور کشور در زمان قيام عشاير جنوب است ...