خلاصة:
بحران، رویدادی غیرمنتظره و گاه فزاینده است که مشکلاتی را بر جامعه تحمیل کرده و حالتی حاد و بیثبات برای افراد و یا کل جامعه ایجاد میکند که رفع و دفعِ آن نیازمند اقداماتی اساسی است. در تاریخ امامت شیعی، سالهای203 تا260 ق به رهبری و سرپرستی ابناء الرضا؟عهم؟ اختصاص دارد. خُلفا با اتخاذ برخی سیاستها در مقام مشروعیتبخشی به خلافت خود و ابطال حقِّ ائمه؟عهم؟ برآمدند که البته، ابناء الرضا؟عهم؟ _ با تدابیر خاص و اتخاذ برخی تصمیمها _ توانستند از تحقّق این امر جلوگیری کنند. در این مقاله که با روش توصیفی _ تحلیلی سامان یافته، مجموعه اقدامات و اصول مدیریتی ائمهٔ متأخر شیعه؟عهم؟ برای پیشگیری از بحران و آمادگی رویارویی با آن و همچنین ارایهٔ راهکارهای مقابلهای و بازدارنده _ در سه مرحلهٔ «قبل از وقوع بحران»، «هنگام وقوع بحران» و نیز «پس از وقوع بحران» _ معرفی و دستهبندی شده است؛ اصول و اقدماتی که در عصر حاضر نیز میتوانند مورد توجه و اتباع باشند.
تعرف (الأزمة) بأنها حدث غیر متوقع أو متعاظم أحیانا یعرض المجتمع إلی بعض المشکلات
مما یسبب حالة حرجة وغیر مستقرة للأفراد أو المجتمع بأکمله بحیث یحتاج دفعها وإزالته
إلی إجراءات رئیسة وعاجلة. وفی تاریخ الإمامة الشیعیة فإن السنوات (من ٢٠٣ إلی ٢٦٠ ه)
تختص بقیادة أبناء الرضا علیهم السلام، وقد اعتمد الخلفاء بعض الأسالیب السیاسیة لمنح خلافتهم
الشرعیة المطلوبة وإبطال حق الأئمة؟عهم؟ لکن أبناء الرضا علیهم السلام استطاعوا اتخاذ تدابیر معینة
وقرارات صائبة لمنع تحقق أهداف الخلفاء. تتناول هذه المقالة بأسلوب وصفی تحلیلی
مجموعة من التدابیر والإجراءات التی اتبعها الأئمة المتأخرون علیهم السلام لتفادی الأزمة والقدرة
علی مواجهتها واستعراض السبل الکفیلة بإزالتها وذلک عبر ثاث مراحل: مرحلة ما قبل
الأزمة؛ فی أثناء الأزمة؛ بعد وقوع الأزمة، وتصنیف تلک السبل ثم الأصول والإجراءات التی
یمکن اتباعها فی الوقت الحاضر.
The crisis is an unexpected and sometimes increasing event in which imposes difficulties on society and creates an unstable situation for individuals or the society and it is required fundamental acts to be eliminated. In the history of Shiite Imamate, the years between 203 to 260 coincided with the leadership of Abnā al-Riḍa. The caliphs adopted a policy in order to prove the legitimacy of their caliphate and to undo the Imams’ rights. In contrast, the Imams’ counter-strategy plan thwarted these acts. In this article, the set of actions of the late Imams that aimed to prevent the crisis and for the readiness to encounter the crisis, and to introduce the deterrent approaches in three steps of “before the crisis”, “during the crisis”, and “After the crisis” are discussed and categorized. These principles are feasible in our time.