ملخص الجهاز:
"ص 43،ب 2 به دو بندم من ازیرا که مراین جان را عقل بسته ست و به تن بستهء ارکانم به جای کلمهء«ارکانم»که از روی اشتباه در آخر این بیت قرار گرفته است و البته جناب آیتی نیز در هنگام شرح بیت به صورت صحیح آن نظر داشتهاند، باید واژه«دیوانم»باشد.
9. ص 94 در شرح بیت: تا کی باشد تو را وساوس همراه؟ تا کی باشد تو را کواکب همبر؟ نوشتهاند:«تا کی در این خیال باطل هستی که در منزلت قرین ستارگان باشی؟»این معنی با توجه به کلیت شعر صحیح به نظر نمیرسد،معشوق مضطرب و گریان به پیش عاشق خود که عزم سفر کرده است میشتابد و میگوید:تا چه زمان وسوسههای سفر ترا به خود مشغول میدارد؟ [در بیت پیشین آن به پیوسته در سفر بودن او اشاره هست و در بیت بعدی،شعر ما نحن فیه نیز هم]و برای انصراف یار آماده به سفر خود میگوید،تا چند هر شب در جادههای مختلف و اماکن گوناگون با ستارگان آسمان هماغوش و هم صحبت هستی؟ 10.
ص 205،ب 4،مصراع دوم: «زمین از روی بند ابر بسند سیمگون چادر»بدان گونه که در دیوان عثمان مختاری و حتی در شرح لغات همین بیت در این کتاب«شکوه قصیده»آمده است باید این مصراع بدین صورت تصحیح شود:«زمین از روی بند چرخ بستد سیمگون چادر» 28.
»اما چون صورت صحیح قرائت این ترکیب«مرکز ثری»یعنی با کسرهء حرف«ر»نه سکون آن،هست،بدین جهت باید آنرا از«میان خاک،از روی زمین»معنی کرد و حتی واژهء مرکب«گوشه ثریا»در همین مصراع قرینه و مؤید مطلب و معنی مذکور است و لذا توضیح حضرت آیتی زائد مینماید."