خلاصة:
پل بانوصحرا تنها پل دودهانه ای شهرستان ساوجبلاغ است. این پل در دوره صفویه برای ایجاد ارتباط
میان روستاهایی چون بانوصحرا، کردان، و... احداث شد. اهمیت منطقۀ چندار و ساوجبلاغ به قدری
بود که بارها در متون تاریخی از آن یاد شده است اما به طور مشخص از روستای بانوصحرا و بافت آن
مطالب دقیقی در دسترس نیست. به همین سبب شناخت کاملی از حمام و بقایای پل از مجموعۀ بافت
دوران صفویه روستا ب ه دست نمی آید )فیاضی، 1393 (. با توجه به این مطلب و در نظر داشتن تمرکز
این پژوهش بر پل، بررسی بقایای اثر هدف اصلی بوده است. بر اثر آسیب های شدید وارده، تخریب
پل به علت سیلاب و شستگی مصالح و ملات ها، و عدم توجه و مرمت مداوم که نتیج ه اش بر هم
خوردن تعادل سازه است ب ه مرور زمان استحکام سازه کاهش یافته و خسارات جبرا ن ناپذیری بدان
وارد شده است. تا آنجا که در اسفندماه 1393 آخرین طاق )موج شکن( نیز فروریخته است. بنابراین
م یتوان گفت برای بازسازی و ترمیم، یکی از اقدامات حیاتی، شناخت فنی و شناخت سازۀ اثر است و
فن شناسی ملات امری بنیادین برای شناخت معماری و سازه و در نهایت احیا است که با نمونه برداری
و XRD امکان پذیر است. بر طبق آزمایش های XRF و XRD از نقاط مختلف آن و انجام آزمایش های
انجا م شده، جنس ملات در پی ها )پایین ترین قسمت بنا( و بندکشی جرزهای پایه که در تماس
XRF مداوم با آب هستند، مشابه بوده و از خاک رس، آهک، سیلیس )ماسه(، و خاکستر تشکیل شده که در
مجموع ترکیبات ملات ساروج را شامل می شود. ترکیبات ملات در طاق ها تا اندازه ای متفاوت است.
گچ، کربنات کلسیم، خاک رس، و سیلیس از مواد اصلی و کاربردی در بخش های فوقانی این بنا بوده
است. همچنین مقدار زیاد گچ در این ترکیب، به منظور زودگیر شدن ملات و سهولت در اجرای طاق
مورد استفاده قرارگرفته است. ترکیبات داخلی جرزها از لحاظ تنوع، مشابه ملات طاق است با این حال
با توجه به مقدار ترکیبات و مواد، به نظر می رسد برای ساخت جرزها از ملات گل ]استفاده[ کرده اند.
به این ترتیب با توجه به آنالیز نمونه های ملات از نقاط متنوع )و حساس از نظر سازهای و معماری(،
شناخت ترکیبات گوناگون مواد و مصالح و کاربرد مناسب آنها در پل بانوصحرا یکی از عوامل مهم در
پایداری این اثر تاریخی است که باید در هنگام مرمت و احیای آن مد نظر قرار گیرد.