خلاصة:
در پی حاکمیت عربهای مسلمان بر ایران و برخی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از این حادثه تاریخی، شورشهای بسیاری با ماهیتهای گوناگون در این سرزمین رخ داد که در قرن دوم ه.ق به اوج خود رسید. این قیامها که تقریباً با خلافت عباسیان آغاز شد به مدت تقریبی یک سده، پایههای قدرت عباسیان را به لرزه انداخت. لذا، این پژوهش به دنبال پاسخ برای این پرسش است که رهبران این شورشها از چه پایگاه اجتماعی در جامعه ایران سدههای نخست برخوردار بودند که توفیق گسترده در جذب پیروان و همراهی آحاد گوناگون جامعه را با خود یافتند؟ هر چند که تاکنون بسیاری از این شورشها از منظر و زوایای مختلف سیاسی، دینی، نظامی و اقتصادی توسط تاریخپژوهان بررسی شده است؛ اما پایگاه اجتماعی این رهبران که نقش محوری در شورشها داشتند کمتر مورد توجه آنان بوده است و یا بعضی بدون رویکرد انتقادی نسبت به مطالبی که مورخان اسلامی در باب نسب و خانوادهی این رهبران نوشتهاند، آنان را برخاسته از میان تودههای مردم معرفی کردهاند. در حالی که در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از منابع کهن تاریخی و رویکردی انتقادی به منابع به شیوه توصیفی و تحلیلی به پیشینه رهبران این اعتراضات پرداخته شود. یافتههای نگارندگان که بر پایهی خوانش دقیق متون تاریخی انجام گرفته است نشان میدهد بر خلاف دیدگاهای رایج، بیشتر پیشوایان این قیامهای مردمی علیه حاکمیت عربها بر ایران دارای پیشینهی اشرافی و اغلب ریشه در خاندانهای حکومتگر وکارگزاران پیشین ایرانی داشتهاند.
Following the rule of Muslim Arabs in Iran and some political, social and cultural developments resulting from this historical event, many uprisings of various natures took place in this land, which reached its peak in the second century AH. During these uprisings, which began almost with the Abbasid caliphate, it shook the foundations of Abbasid power for almost a century. Thus, this study seeks to answer the question of what social status the leaders of these uprising had in the Iranian society in the first centuries, who found great success in attracting followers and accompanying various members of society. However, many of these uprisings have been studied by historians from various political, religious, military, and economic perspectives; But the social standing of these leaders, who played a central role in the uprisings, has received little attention, or some have introduced them from the masses without a critical approach to what Islamic historians have written about the lineage and family of these leaders. While in this research, it has been tried to deal with the background of the leaders of these protests by using ancient historical sources and with a critical approach to the sources and in a descriptive and analytical manner. The findings of this research, based on a careful reading of historical texts, show that, contrary to popular belief, most of the leaders of these popular uprisings against Arab rule in Iran had aristocratic backgrounds and were often rooted in former Iranian families and agents.
ملخص الجهاز:
چنانکـه در کتاب غلامحسين صديقي با نامِ «جنبش هاي يدنيايراني در قرن هـاي دوم و سـوم هجـري»؛ کتابِ پاتريشا کرون به زبان انگليسي بـا نـامِ «پيـامبران بـومي ايـران صـدر اسـلام : شـورش روستايي و زرتشتيگري محلي» و کتاب ديگر وي با نـامِ «مقنـع و سـپيدجامگان »؛ پايـان نامـه محمدنبي غضنفري در دانشگاه اصفهان با نامِ «ماهيت ديني و ترکيب اجتمـاعي جنـبش هـاي ايراني در قرون نخستين اسلامي»؛ مقاله عمر فروخ با نـامِ «ماهيـت جنـبش هـاي ايرانيـان در دوره نخستين خلافت عباسي»؛ مقاله مسعود صفري با نامِ «بازخواني حرکت هـا و قيـام هـاي به آفريد، سنباذ، اسحاق ، استاذسـيس و مقنـع در خراسـان بـزرگ »؛ مقالـه مشـترک اسـماعيل حسن زاده ، کتايون مزداپور و زهره نوري با نامِ «تجلي زمان و مکان اساطيري در جنبش هـاي ايراني سه قرن نخست هجري»؛ مقاله مشترک حسـين پوراحمـدي و کيـوان کريمـي بـا نـامِ «بررسي تطبيقي جامعه شناسي دين کارل مارکس و مـاکس وبـر بـا تأکيـد بـر جنـبش بابـک خرم دين «؛ کتابِ «جنبش بابک » نوشته اللهيار خلعتبري و عباس زارعي؛ مقاله مشترک محمـد آزغ ، فريدون الهياري و علياکبر کجباف با نامِ «تبيين جامعـه شـناختي علـل پيوسـتن طبقـات اجتماعي به شورش بابک خرم دين بر ضد عباسيان »؛ پژوهشگران به طور کلي يا اختصاصـي به بررسي و تحليلِ ماهيت ، عوامل بروز، اهداف ، ايدئولوژي و شـباهت هـاي ايـن قيـام هـا و حتي ارائه نمودهايي از حضور ابعاد زماني و مکاني اسـاطير ايرانـي در چنـين حرکـت هـاي اعتراضي پرداخته اند؛ اما پايگاه اجتماعي اين رهبران که نقش محوري در اين قيام هـا داشـتند، چندان مورد توجه آنان نبوده است .