خلاصة:
در قرن بیستم با انتشار آثار ماکس وبر، اشمیت، لوویت، ووگلین و بلومنبرگ، علاقه وافری برای کاوش در ریشههای الهیاتی مدرنیته و اندیشه سیاسی مدرن به وجود آمده بود و در همین راستا بسیاری از متون برجسته دوران اوان مدرنیته، موضوع تفسیر مجدد قرار گرفت. در این مقاله تلاش میشود تا ذیل پرداختن به بنیانهای الهیاتی فیگور «کاتهخون»، که برای نخستین بار در دومین نامه پولس به مسیحیان تسالونیکی از آن نام برده شده بود، اهمیت این مفهوم در تاریخ اندیشه سیاسی آشکار گردد. مفروض اصلی مقاله این است که اندیشه سیاسی مدرن همواره ریشه در الهیات مسیحی داشته و با سکولارسازی ایدههای الهیاتی در تلاش برای ایجاد مشروعیت برای خود بوده است. در این میان تحت تاثیر کارل اشمیت و قرایت خاص و اقتدارگرایانه وی از مفهوم کاتهخون، اغلب الهیات سیاسی را به معنای انسداد پروژه رهاییبخشی میدانند؛ اما آگامبن با اتکا به قرایت والتر بنیامین از الهیات سیاسی، با تفسیر مفهوم کاتهخون ذیل مفهوم رستگاری، خوانشی رهاییبخش و رادیکال از این مفهوم ارایه میدهد که مسیر را برای صورتبندی دموکراتیک از الهیات سیاسی فراهم میکند.
ملخص الجهاز:
نوع مقاله : پژوهشی مفهوم کاته خون و بنیاد اندیشۀ سیاسی مدرن (مباحثه ای الهیاتی- سیاسی میان هابز، اشمیت و آگامبن ) * مصطفی انصافی ** شجاع احمدوند چکیده در قرن بیستم با انتشار آثار ماکس وبر، اشـمیت ، لوویـت ، ووگلـین و بلـومنبرگ، علاقه وافری برای کاوش در ریشه های الهیاتی مدرنیته و اندیشۀ سیاسـی مـدرن به وجـود آمـده بـود و در همـین راسـتا بسـیاری از متـون برجسـته دوران اوان مدرنیته ، موضوع تفسیر مجدد قرار گرفت .
پرسش مقالۀ حاضر حول این سؤال میگردد کـه مفهـوم کاته خون در سیر اندیشه سیاسی چه جایگـاهی دارد؟ و دلالـت هـای ایـن مفهـوم بـرای اندیشه سیاسی مدرن چیست ؟ فرضیه پژوهش حاضر پیرامون این مطلب میچرخد که اندیشۀ سیاسی مدرن همواره ریشه در الهیات مسیحی داشته و با سکولارسازی ایدههای الهیاتی در تلاش برای ایجـاد مشروعیت برای خود بوده است .
تفسیر لینچ از کاته خون نیز زیر سایه قرائـت کـارل اشـمیت از ایـن مفهوم قرار دارد که معتقد بود امپراتوری مسیحی، مهبط و تجلیگـاه نیـروی کاتـه خـون یکاست که از فرجام خود اطلاع دارد اما درصدد به تأخیر انداختن آن است .
در یکسـو اشـمیت و پیـروانش ، لویاتان و یا دولت مدرن را صرفاً کاته خون و یا نهادی خنثی در جهت حفظ وضع موجود میدانند و در سوی دیگر بنیامین ، آگامبن ، ویرنو و نگری با ارائه خوانشـی موعودباورانـه ، این نخستین اثر مدرنیته سیاسی را در راستای اندیشه انتقادی تفسیر نمودند.