خلاصة:
ایده توسعه که با عنوان استراتژی و ابزار بهبود و بهگشت اجتماعی مطرح است، در دهههای اخیر با انتقادات
فراوانی روبرو شده به گونهای که از آن به مثابه گفتمانی اروپامحور، یک نوع استراتژی تحکیم قدرت و کنترل
اجتماعی مدرن و در مجموع تهدیدی برای استقلال و آزادی جهان غیرغربی و زمینه سرخوردگیهای انسان یاد
می شود. منتقدان ایده توسعه که به پساتوسعه اشتهار دارند، در پی تجدیدنظر در این ایده هستند. اسکوبار از
نظریه پردازان برجسته مردم شناسی، توسعه را به مثابه گفتمانی که در پی خلق و مدیریت جهان سوم است،
مطرح کرده است. وی با کالبدشکافی این گفتمان و تحلیل تجربه گفتمان سازی توسعه از نظر شرایط تاریخی
پدیداری آن، ساختار و نحوه استقرار و تثبیت آن در جهان سوم) سازوکارهای گفتمان سازی مبتنی بر
مسئله مندی، حرفهای نمودن و نهادسازی (، به این نتیجه دست یافته که گفتمان توسعه پس از جنگ جهانی
دوم مطرح شده و با استقرار و تثبیت خود در جهان سوم، این جهان را توسعه نیافته قلمداد کرده و با استراتژی
توسعه آن را در ابعاد گوناگون اجتماعی، فرهنگی اقتصادی و سیاسی نظارت و مدیریت میکند. به نظر اسکوبار
این گفتمان بدون مقاومت نبوده و با استراتژیهای مقاومتی جهان سوم روبرو است. این پادگفتمانها تلاشی در
جهت بازگشت به وضعیت واقعی پیشرفت بر اساس اصول فرهنگی و بومی و محو پیامدهای مخرب توسعه
هستند. به طور کلی اسکوبار تصور دنیای ورای توسعه و پس از جهان سوم را در نظریه و عمل جستجو میکند.
از جمله دستاوردهای این پژوهش فارغ از محتوای غیرانسانی توسعه غربی، شناخت تجربه گفتمان سازی
برنامههای توسعه و روشهای مشارکتی مردمی در اجرای الگوهایی است که نقطه مقابل توسعه غربی قرار دارد.
بنابراین با رویکردی انتقادی و مبتنی بر ماهیت الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت میتوان از این یافتهها به عنوان
روشی در تبیین الزامات و بایستههای تبدیل الگوی پیشرفت به گفتمان ملی و نظام انگیزشی مطلوب در اجرای
آن استفاده کرد.