خلاصة:
ازدواج زودهنگام دختران به ویژه در مناطق روستایی نه تنها آسیب ها و عوارضی برای فرد به دنبال دارد، بلکه پیامدهای مختلفی را متوجه خانواده و جامعه روستایی می کند. هدف این پژوهش مطالعه عمیق پدیده ازدواج زودهنگام دختران روستایی و درک شرایط علی و زمینه ای و پیامدهای آن است. پژوهش حاضر از حیث روش شناسی از نوع کیفی و مبتنی بر روش داده بنیاد است که از نظریه های برای افزایش حساسیت نظری استفاده شد . جمعیت مورد مطالعه زنان متاهل روستای زیودار پلدختر بودند. روش نمونه-گیری نیز به صورت «نمونهگیری هدفمند و نظری» بوده است. ابزار گردآوری دادهها «مصاحبه عمیق» بود که بر این اساس بعد از مصاحبه با۱۸ نفر از این زنان، اشباع نظری حاصل شد. به منظور تحلیل دادهها از رویکرد «اشتروس و کوربین» استفاده شد و بر اساس آن، از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها نشان می-دهد که پدیده محوری این پژوهش «ازدواج زودهنگام به مثابه انقیاد » است. شرایط علی حاکم بر این پدیده شامل « ناخودآگاه جمعی جنسیتی و دلهره از تجرد قطعی» هستند. شرایط زمینهای شامل « نظارت اجتماعی به مثابه انسداد اجتماعی، ازدواج به منزله تور هنجاری اخلاقی و تقدیرگرایی» و شرایط مداخلهگر بر پدیده محوری عبارتنداز:«ایستارهای رقابت جویانه، ناکارآمدی تحصیلات دانشگاهی، معاش اندیشی و محاسبهگرایی » هستند. استراتژی در مواجهه با این پدیده، «تسلیم و سازگاری» و پیامد آن « بازدارندگی از تحصیل، سلطه و خشونتپذیری، بهرهکشی جنسی و بحران روحی و انگیزشی » میباشد.
he purpose of this research is to qualitatively study the phenomenon of early marriage of girls using grounded theory method. This research was conducted with a qualitative method and a data-based theory approach. The studied population was married women of Puldekhtar villages. The sampling method was also "purposive and theoretical sampling". The tool of data collection was "in-depth interview", based on which theoretical saturation was achieved after interviewing 18 of these women. In order to analyze the data, the "Osterus and Corbin" approach was used, and based on it, three stages of open, central and selective coding were used for data analysis. The findings show that the central phenomenon of this research is "early marriage as subjugation". The causal conditions governing this phenomenon include "gender collective unconscious and fear of absolute celibacy". Background conditions include "social supervision as a social blockage, marriage as a moral normative tour and fatalism" and the intervening conditions on the central phenomenon are: "competitive tendencies, inefficiency of university education, livelihood thinking and calculationism". The strategy in facing this phenomenon is "surrender and adaptation" and its consequence is "inhibition from education, dominance and violence, sexual exploitation and mental and motivational crisis".
ملخص الجهاز:
همچنين بر اساس آخرين پيمـايش ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان، ٤٧ درصد پاسخگويان مناسب ترين سن براي ازدواج دختران را ١٦ تا ٢٠ سال دانسته اند (جوادي يگانه ، ١٣٩٤: ٢٥٦) و در فاصله بـين سـالهـاي ١٣٩١ تا ١٣٩٥، ٤/٩ تا ٥/٦ درصد (حدود ٤٠ هزار) از کل ازدواجهاي ثبـت شـده در کشور نيز در گروه سني ١٠ تا ١٤ ساله قرار دارد (معاونت پـژوهش هـاي اجتمـاعي ـ فرهنگي، ١٣٩٧: ١).
Dagen اين مسئله پرداخته اند و کمتر شرايط علي و زمينه اي مؤثر بر آن را موردبررسي قـرار داده اند؛ بنابراين يکي از ابتکارات و نوآوري پژوهش حاضر در ايـن اسـت کـه مسـئله ازدواج زودهنگام را با رويکرد کيفي داده بنياد موردمطالعـه قـرار مـيدهـد و بـا ايـن رويکرد ابعاد پنهان مسئله بهتر کشف و فهم عميق تري حاصـل مـيشـود.
با توجه بـه اينکـه در اين پژوهش ، هدف بررسـي ذهنيـت کنشـگران از پديـده ازدواج زودهنگـام اسـت ، از رويکرد تفسيرگرايي اجتماعي و روش کيفي براي اجراي فرآيند تحقيق استفاده شـده است .
همچنين دختراني که در خانوادههايي بزرگشدهاند که زنان در اين خـانوادههـا جايگاه تعريف شدهاي ندارد و به رسميت شناختن آنها منوط به کارهـاي خـانگي يـا فرزند آوري است ؛ مکانيسم هاي جـايگزيني از قبيـل ترغيـب و تشـويق دختـران بـه ازدواج زودهنگام براي ابراز وجـود و جايگـاه اجتمـاعي آنهـا وجـود دارد؛ چراکـه بـا ازدواج زودتر دختر، مادر مقبوليت اجتماعي بيشتري را کسب مي کند.