ملخص الجهاز:
"شما آثاری از شاعران مختلف از قبیل «راینر ماریا ریلکه» و «رنه شار» و «اریک پدرتی» را ترجمه کردهاید منتقدین گوشزد کردهاند که شما از «فرانتس کافکا» و «جرج تراکل» تاثیر پذیرفتهاید و آنها به نهضت مدرنیسم اروپا و اکسپرسیونیسم آلمان و سوررئالیسم اشاره میکنند آیا این نویسندگان و نهضتها بر شما تأثیرگذار بودهاند؟ کدام نویسندگان و نهضتهای دیگری احیانا بر شما تأثیر گذاشتهاند؟ مطمئنا به نویسندگان و نهضتهایی که نام بردید به ویژه به آثار ریلکه و تراکل علاقه خاصی داشتهام خصوصا در ده بیست سالگی حدود دهههای شصت هفتاد، و من تصور میکنم در آن زمان بسیاری از نویسندگان تا حد امکان به مرور آثار تراکل و به ویژه ریلکه پرداختهاند.
میتوانید در مورد مراحل بروز استعاره در شعر توضیح دهید؟ در یکی از شعرهایتان به نام « استعاره» میگویید: (زبان خودش را سرکوب میکند) یا (موجود زنده و ساکتی که در جهان تاریک هدایتت کرد) آیا این شعرها بیانگر نوعی استعاره اند؟ این از نظر من سؤال بسیار جالبی است که مرا به یاد تشبیه هومری در مطالعات کلاسیک میاندازد.
در شعر " نام مرا بگو " میسرایید: من در درون یک دوره/ دفن شده بودم و در شعر " سپیدهدم" نیز میسرایید: در زبانی مرده / دارد باران میبارد آیا این شعرها تلاشهایی برای مقابله مرگ با معناهای زبان نیست؟ آیا این شعرها را چیزی متفاوت از شعرهای تصویرگراترتان میدانید؟ یا اینها دو نوع شعر متفاوت هستند که از راههای مختلف به نقطه اشتراکی رسیدهاند؟ این سؤال شما مرا به یاد اتفاقی انداخت که اخیرا با آن مواجه شدم."