ملخص الجهاز:
"آیا کودکان به مادر هیستریک خود کلک میزنند؟ آیا خدمتکاران سعی دارند که اختیار امور را از اربابشان پس بگیرند؟این فضای شبحزده جنبه ما بعد الطبیعی دارد یا نوعی توهم روانی است؟آیا هیچ شبحی میتواند ترسناکتر از خود گریس باشد،زنی که به نظر میرسد خلق و خوی مادرانهاش ترکیبی از تعصب شدید مذهبی،روحیه انتقامجویانه و استیصال مفرط است؟ خانم کیدمن این ترکیب بیثبات را چندان قاطعانه بروز میدهد که به خودی خود هولناک است.
ناگهان با ورود شخصیتی دیگر(افشای هویت او حس غافلگیری فیلم را کم میکند)خانه به شکل مثبتی شلوغتر به نظر میرسد و این پرسش که چه کسی شبح است و چه میخواهد،قدری پیچیده میشود.
طی فیلم باندراس در قالب آشنای خود(مایهء خنده) جای میگیرد ولی اینبار تنها نیست آنجلیا جولی هم در کنار او قرار دارد،بازیگری که اشتیاق نفسانیاش بسیار شدید جله میکند.
بتی آن رازی را دارد که او را در چشم بریگز مظنون جلوه میدهد اما وقتی راز برملا میگردد،معلوم میشود که بتی تا چه حد آسیبپذیر است.
کنت توران،لسآنجلس تایمز جایی که«ماندولین سروان کورلی»نت آخرش را مینوازد، سئوالات کیجکنندهای به ذهن تماشاگر خطور میکند،چه کسی میتواند بگوید که مثلا:چرا چهار شرکت بزرگ فیلمسازی، یونیورسال،استودیو کانال،میراماکس و ورکینگ نایتل تصمیم گرفتند که این رمان تحسینشده را به فیلمی رمانتیک متوسط، کمرمق و کسالتبار تبدیل کنند؟ چگونه جان مدن،همان کارگردانی که«شکسپیر عاشق»را ساخته است،توانسته مسئولیت این فیلم چرتآور را قبول کند؟چگونه پنهلوپه کروز بعد از شکست پیاپی هریک از فیلمهایش،همچون زن استثنایی بدون آنکه خدشهای بردارد،در فیلم بعدی ظاهر میشود؟ هرکه قدری چشمانش باز باشد جواب این پرسش را میداند."