خلاصة:
مثنوی معنوی یکی از آثار مهم در زمینهی تعلیمات عرفانی است. اگر چه مولوی در این زمینه، دنبالهرو دو شاعر بزرگ پیش از خود یعنی سنایی و عطار است، اما خلاقیت و نوآوری وی درعرصهی داستانپردازی، وی را در زمرهی یکی از برجستهترین داستان سرایان قرار میدهد و آنچه نزد وی اهمیت دارد فقط پرداختن به عالم معنا نیست، بلکه در نظر وی صورت داستانها نیز مهم است. ساختار مثنوی در اکثر داستانها به شیوه قصه در قصه است و مولوی بخش عظیمی از داستانهای نقل شده در مثنوی را یا از قبل در ذهن خلاق خود داشته یا از کتب دیگر اخذ نموده است. قدرت تصرف او در موضوعات عادی و تطبیق آنها با مقاصد بلند و حکیمانهی خویش از دستاوردهای دیگر مولوی است. در این رهگذر به برخی از عناصر و قواعد داستانپردازی نظیر پیرنگ، شخصیت، درون مایه، زاویه دید و صحنهی داستان که امروزه رعایت آن برای داستان اهمیت زیادی دارد. اگر چه نبایستی انتظار داشته باشیم که مولوی این قواعد را دقیقا رعایت کرده باشد، ولیکن این امر، استعداد او را در این زمینه نشان میدهد که چگونه در زمان خود از پیشگامان
عرضه هنر داستان سرایی و روایتپردازی است. اگر چه بهرهگیری از عناصر داستان به شکلی که امروزه وجود دارد در زمان مولوی مطرح نبوده اما او بطور غریزی و با استفاده از استعداد ذاتی خود در قصهپردازی به بسیاری از این مسائل توجه داشته است. مقایسه داستانهای مثنوی با ماخذ اصلی آن نشان میدهد که مولوی به روابط علی در ساختار حکایات اهمیت زیادی میدهد.
توصیف شخصیتها و فضاسازی باعث میشود که او در همراه کردن مخاطب با رعایت داستان توفیق بیشتری داشته باشد. توجه به احوال درونی و روانشناسی شخصیتها و همچنین استفاده از لحن و زبان و هماهنگی آنها با شخصیتها، باعث شده که مثنوی از لحاظ داستانپردازی نیز کتابی کم نظیر باشد. مولوی با دخل و تصرفاتی خاص، روایتهای نوینی از قصههای قدیم ارائه کرده است.
ملخص الجهاز:
پیشینه پژوهش مثنوی از دیدگاههای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است، اما این اثر ارزشمند به ویژه در بخش داستان نویسی و بررسی ساختار داستانی کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است اما در خصوص بررسی ساختار داستانهای «گفتنهای موسی علیهالسلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان»، «قصه باز پادشاه و کمپیر زن»، «قصه آن زن که طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست» و «منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مأمورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین» تاکنون پیشینهای با این مضمون نیافتم.
در ادامه تعاریف موجود، عناصر داستان را در داستانهای «گفتن موسی علیهالسلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان»، «قصه باز پادشاه و کمپیر زن»، «قصه آن زن که طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست» و «منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین»، با مآخذ روایی آن مورد تحلیل و تطبیق قرار میگیرند.
با توجه به تعاریف ارائه شده برای پیرنگهای باز و بسته، مشخص میشود که نوع پیرنگ در داستانهای «گفتن موسی علیهالسلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان» و «منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین» از نوع بسته است.