خلاصة:
«عصمت» به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی، از امتیازات و ویژگیهای خاص و لازمه رسالت پیامبران الهی میباشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد، مورد بحث و توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان مکتبهای مختلف کلامی قرار گرفته است. یکی از مسائلی که بحثهای زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که حاوی عبارات «اعتراف به ظلم» از لسان پیامبرانی چون حضرت آدم، حضرت موسی و حضرت یونس(ع) میباشد که برخی با استناد به این آیات عدم عصمت پیامبران الهی را نتیجه گرفتهاند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت تطبیقی، در پی پاسخ به این پرسش است که منظور از «ظلم» و اعتراف به آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی چیست و چه ارتباطی با «عصمت» پیامبران دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که آیت الله جوادی آملی بهعنوان نماینده مکتب کلامی شیعه، «عصمت» را برای تمام دوران پیامبران ثابت میکند و «ظلم» را با ذکر ادله و شواهد متعدد، بر معنای لغوی آن یعنی ستم، نقص و محرومیت حمل میکند؛ اما فخرالدین رازی بهعنوان نماینده مکتب کلامی اشاعره، در تحلیل خود «عصمت» را به دوران پس از نبوت و «ظلم» را به پیش از نبوت مربوط میشمارد.
Infallibility" means to be pure from any sin as well as error in receiving and communicating revelation, it is one of the special privileges and characteristics of the divine prophets and necessary for their mission, which is dealt with and paid attention to by many scholars and thinkers of different theological schools of thought due to its high importance. One of the issues that has raised many discussions is the verses of the Holy Qur'an that contain expressions of "confession of oppression" in the words of prophets such as Prophet Adam, Prophet Moses, and Prophet Jonah, and some people have concluded that divine prophets are infallible based on these verses. This study, via a descriptive and analytical method and in a comparative way, seeks to answer the question that what is meant by "oppression" and its acknowledgment from the point of view of Ayatollah Javadi Amoli and Fakhruddin Razi, and what is its relationship with the "infallibility" of the prophets? The findings of the research suggest that Ayatollah Javadi Amoli, as a representative of the Shia theological school of thought, proves "infallibility" for all the prophets, and he considers "oppression" to be based on its literal meaning, which means injustice, deficiency and deprivation, by referring to numerous arguments and evidence. However, Fakhruddin Razi, as a representative of theological school of thought in Ash'arism, in his analysis considers "infallibility" to be related to the period after prophethood and "oppression" to before prophethood
ملخص الجهاز:
بررسی تطبیقی «اعتراف به ظلم» در لسان پیامبران در قرآن کریم از دیدگاه آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی مجتبی نوروزی 1 محمد استیری 2 تاریخ دریافت :12/10/1401 تاریخ پذیرش: 05/07/1402 چکیده «عصمت» به معنای پاکی از هرگونه گناه و نیز مصونیت از خطا در دریافت و ابلاغ وحی، از امتیازات و ویژگیهای خاص و لازمه رسالت پیامبران الهی میباشد که به دلیل اهمیت بالایی که دارد، مورد بحث و توجه بسیاری از عالمان و اندیشمندان مکتبهای مختلف کلامی قرار گرفته است.
آرای تفسیری آیت الله جوادی آملی و فخرالدین رازی در این خصوص چیست؟ از بررسی صورتگرفته در خصوص پژوهشها در موضوع عصمت پیامبران، پژوهش مستقلی در این باره یافت نشد، اما پژوهشهایی در خصوص هر یک از پیامبران مورد نظر صورت گرفته که عبارتند از: درباره عصمت حضرت آدم (علیه السلام) پژوهشی با عنوان «بررسی و تحلیل انتقادی دیدگاههای مهم مفسران فریقین در تبیین عصمت حضرت آدم (علیه السلام)؛ نوشته سیدجواد احمدی و علی نصیری (1391)؛ و درباره عصمت حضرت موسی (علیه السلام) پژوهشهایی مانند مقاله «بررسی آیات موهم ارتکاب گناه یا ترک اولی از سوی حضرت موسی (علیه السلام) در قتل قبطی»، نوشته علی فقیه و اسماعیل سلطانی بیرامی (1397)؛ مقاله «بررسی تطبیقی آرای تفسیری علامه طباطبایی و فخررازی ذیل آیات به ظاهر ناسازگار با عصمت از گناه حضرت موسی (علیه السلام)»، نوشته علیمحمد آشتیانی و فاطمه السادات ارفع (1399)؛ مقاله «تحلیل و نقد دیدگاه آیت الله سبحانی از فعل حضرت موسی (علیه السلام) در داستان قتل قبطی»، نوشته علی فقیه، علیاکبر بابایی و عبدالرسول حسینیزاده (1397)؛ همچنین درباره عصمت حضرت یونس (علیه السلام) پژوهشی با عنوان «شبهات درباره حضرت یونس (علیه السلام) در تفاسیر فریقین؛ پاسخها و رویکردها»، نوشته حسین کمالیزاده اردکانی و علی راد (1396) انجام شده است.