خلاصة:
هدف این پژوهش پرداختن به مسئله آموزش تفکر فلسفی و یافتن مؤلفههای آن در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر» از احیاء علوم الدین غزالی است. یافتههای حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای، حاکی از این است که غزالی بر خلاف تصور رایج، تفکر فلسفی را که برخاسته از روحیه کاوشگری و جستجو است و با مهارتهایی چون استدلال، تجزیه، ترکیب و استنتاج آمیخته است قبول دارد و در «کتاب العلم» و «کتاب التفکر»، شرایطی را برای تعلیم و تعلّم برشمرده که میتواند به تقویت این نوع تفکر بینجامد و برای کسب معارفی که به طور مستقیم و مشارکتی حاصل میشود بسیار کارآمد باشد. از طبقهبندی مجموعة شرایط ذکر شده، سه دسته مهارتهای فکری و درون فردی، مهارتهای بین فردی یا تعاملی و مهارتهای کاوشگرانه، و چند مؤلفه اصلی «گفتوگو»، «تعامل»، «کندوکاو»، «روابط بین فردی»، «ارتباط مؤثر»، «همدلی»، «حمایتگری» و «خود اصلاحی»، برای آموزش تفکر فلسفی شناسایی شدهاند. بازشناسی این مؤلفهها و قراردادن آنها در کنار برنامههای نو طراحیشده آموزشی، ابعاد ناگفته و نادیده آرای اندیشمندان مسلمان در خصوص تعلیموتربیت را برای طراحان برنامههای درسی نمودار میکند و سبب میشود ایشان بتوانند آنها را در ساختار برنامههای درسی نوین جای دهند.
The current research is intended to study the issue of teaching philosophical thought and identify its components in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” from Ghazali’s Ahya ul-Olum al-Din. The data are collected through note-taking from related resources and analyzed through the descriptive-analytical method. It was found that, contrary to the popular assumption, Ghazali accepts the philosophical thought that is rooted in examination and research and is blended with skills such as reasoning, analysis, synthesis, and deduction. Therefore, in “Kitab al-Elm” and “Kitab al-Tafakur” this scholar has offered some conditions for teaching and learning which endorse the aforesaid stance and is proved efficient in acquiring those types of knowledge that are explicitly or cooperatively obtained. Classifying these conditions revealed that three categories of mental and intrapersonal skills, interpersonal or interactive skills and inquiry-based skills as well as some major components involving “dialogue”, “interaction”, “inquiry”, “interpersonal relationship”, “effective relationship”, “sympathy”, “scaffolding” and “self-correction” are involved in teaching philosophical thought. Identifying these components and blending them with newly developed curriculums, paves the way for employing them in new education and syllabus and uncovers the hidden capacities inherent in the views of Muslim scholars about education.
ملخص الجهاز:
امروزه به دليل پيشرفت دانش و فناوري ها که خود منجر به آشفتگي هاي ذهني ، بي ثباتي ، اضطراب و عدم تصميم گيري در مواجه با مشکلات در بين افراد شده و نيز به دليل وجود ضعف برنامه هاي درسي نظام آموزشي ر يج در دنيا که بر پايه حافظه مداري به جاي تحليل و پردازش ، پرورش تسليم پذيري ، تکرار و عادت به جاي استدلال و محور قراردادن ديگر ارزشيابي به جاي خود ارزشيابي بنا شده است ؛ همچنين به منظور جلوگيري از نتايج ناگوار عواملي چون ضعف در استدلال آوري و دليل خواهي ، ضعف دفاع از عقايد و استقلال فکري ، رواج مجادلات و پرخاشگري هاي اجتماعي به جاي گفت وگوهاي منطقي ، ضعف تصميم گيري در مسائل کلان اجتماعي که بحران خودباختگي و تزلزل اعتقادي و اخلاقي را به همراه دارد؛ لازم است تفکر فلسفي در مسائل اساسي به کودکان و دانش آموزان ، يا به عبارتي ، نوآموزان آموخته شود و موردتوجه متخصصان تعليم وتربيت ، معلمان و به طورکلي همه دست اندرکاران نظام آموزشي قرار گيرد.
ين امر در بسياري از برنامه هاي درسي از جمله مؤلفه هاي اصلي براي آموزش تفکر فلسفي در نظر گرفته مي شود که در آن گروهي از دانش آموزان به همراه معلم خود به دور هم مي نشينند و با مشارکت و همياري به بررسي مسائل و پديده هاي موردنظر مي پردازند و سعي دارند تا با ارائه استدلال ها و دلايل خود، راه صحيح تر و عمل مناسب تر را انتخاب کنند.