خلاصة:
هدف مقاله حاضر بررسی ویژگیهای آموزش و پرورش کارآمد و اثربخش میباشد. سرعت تحولات
علمی و فناوری در سطح جهان شگفتانگیز است، توسعه و پیشرفت فناوری ارتباطات امکان دسترسی
آسان و سریع را به منابع علمی به طرز اعجابآوری فراهم ساخته است. بیشک تحولات به وجود آمده
محصول برنامهریزیها، سرمایهگذاریهای مادی و تلاش خستگیناپذیر دانشمندان و صاحبان فنون و
مهارت در سطح جهان است. سهم و کارکرد آموزش و پرورش در نظامهای آموزشی پیشرفته، در ایجاد
دانش و فناوری نوین برکسی پوشیده نیست. در جهان پیوسته در حال تغییر و تحول کنونی، کشوری پیشرو
خواهد بود که دارای نظام آموزشی کارا، مترقی، منعطف و پویا باشد. آموزش و پرورش، کلید فتح آینده
است و از دیر باز انتظار از آموزش و پرورش آن بوده که انسانهای فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای
زندگی در جامعهی فردا آماده سازد. بنابراین ضرورت دارد برنامهریزان و سیاستگذاران آموزشی، معلمان و مسوولان آموزش و پرورش،
الزامات و مقتضیات زندگی فردا را بشناسند تا بتوانند آمادگی دانش و بینش لازم را در کودکان و جوانان
برای فعالیت در جامعه فردا پرورش دهند و در راستای این سیاست، شناسایی ویژگیهای آموزش و
پرورش کارآمد از اهمیت خاصی برخوردار است.
"آموزش و پرورش، به عنوان یکی از مهمترین بخشهای فرهنگ و توسعه جوامع، نیازمند به برنامهریزی و
اجرا با رویکردی کارآمد و اثربخش است. ویژگیهای مورد نیاز برای یک آموزش و پرورش کارآمد
شامل امور گستردهای از تنوع روشهای آموزشی تا تعامل فعال بین اساتید و دانشآموزان و همچنین
ارتباط واقعی آموزش با مسائل واقعی جامعه میباشد." روش غالب در این مقاله، روش توصیفی و
کتابخانهای میباشد که با استفاده از ابزار فیش برداری و مراجعه به پایگاههای علمی و منابع دست اول و
مقالات و کتابها اقدام به جمعآوری اطلاعات شده است. در نتیجه از قراردادن این ویژگیها در یک
ساختار سیستماتیک میتوان برای توسعه و بهبود فرایند آموزش و پرورش به عنوان یک شاخص موثر و
موفق استفاده کرد.
ملخص الجهاز:
بنابراين ضرورت دارد برنامهريزان و سياستگذاران آموزشي، معلمان و مسوولان آموزش و پرورش، الزامات و مقتضيات زندگي فردا را بشناسند تا بتوانند آمادگي دانش و بينش لازم را در کودکان و جوانان براي فعاليت در جامعه فردا پرورش دهند و در راستاي اين سياست، شناسايي ويژگيهاي آموزش و پرورش کارآمد از اهميت خاصي برخوردار است.
ويژگيهاي مورد نياز براي يک آموزش و پرورش کارآمد شامل امور گستردهاي از تنوع روشهاي آموزشي تا تعامل فعال بين اساتيد و دانشآموزان و همچنين ارتباط واقعي آموزش با مسائل واقعي جامعه ميباشد.
(اعرابي، ١٤٠١) مسئله اين است که در دنياي امروزي، امور آموزش و پرورش به يکي از مهمترين فعاليتها براي توسعه هر جامعه تبديل شده و در نتيجه نياز به ارتقاء کيفيت و اثربخشي اين فرآيند اجتنابناپذير احساس ميشود.
ژاک هلک (١٤٠٠) در کتاب ((آموزش و پرورش: سرمايهگذاري براي آينده)) ضمن بررسي روندهاي توسعه منابع انساني و آموزش و پرورش در سه دههي اخير به مشکلات ناشي از افزايش هزينهها و کاهش کيفيت اشاره نموده است و سه نياز اساسي را در ميان نيازهاي ديگر غالب ميداند: ١- توجه بيشتر به کيفيت آموزش و پرورش ٢- مصروف داشتن منابع مالي بيشتر براي توليد مواد آموزشي مناسب و تربيت معلمان با صلاحيت ٣- بهبود مديريت، امور اداري و پشتيباني معنوي علمي نظام آموزش و پرورش اجراي يک برنامه مبتني بر طراحي کيفيت آموزش و پرورش، مستلزم اطلاعات آموزشي جديد ميباشد و تقويت تصميمگيري توسط افراد و مقامات، مستلزم تعيين مجدد اختيارات و مسؤوليتهاي آموزشي خواهد بود.