خلاصة:
تصحیحی انتقادی از شاهکار مابعدالطبیعی ابنسینا - الهیات شفا - بسیار ضروری است تا بتوان مکتب فکری مابعدالطبیعی مؤلف آن را مورد ارزیابی قرارداده و میزان تأثیرپذیری او از ارسطو و سنت فلسفی مشائی را در ترازوی سنجش قرار داد. اصطلاح مطرح شده در این مقاله، عنوان «مقاله الأولى» الهیات شفا را به خود اختصاص میدهد که در آن اصطلاح «إنیّت» که در نسخههای چاپی موجود از الهیات نیز همین اصطلاح متداول است، به احتمال زیاد باید به «أئیّت» تغییر پیدا کرده و تصحیح شود. استعمال واضح و مبرهن اصطلاح دوم («أئیّت») در دیگر بخشهای کتاب شفا (همانطور که در نسخههای موجود به اشتباه «إنیّت» ضبط شده)، علیالخصوص نسبت به بازنویسی رسالۀ ایساغوجی مدخل فُرفوریوس توسط ابنسینا، این تصحیح مطرح شده را مورد تأیید قرار میدهد و نشان میدهد که ابنسینا در آثار خود، از جمله الهیات شفا که قویا به الگوها و ساختارهای فکری فارابی وابسته است، تلاش کرده تا اصول و اصطلاحات به کاررفته توسط کندی را به خوبی جای دهد. مقالۀ حاضر، برجستهترین اثر مابعدالطبیعی ابنسینا به نام «الهیات شفا» که مشتمل بر ده مقاله است را مورد بررسی قرار میدهد؛ اثری که بخش چهارم و پایانی مشهورترین مجموعۀ منطق، طبیعیات، ریاضیات و مابعدالطبیعه ابنسینا را تشکیل میدهد. الهیات شفا از منظرهای مختلف و جنبههای متفاوتی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اولا، الهیات شفا مبسوطترین اثر ابنسینا در باب مباحث مابعدالطبیعی است. ثانیا، این اثر در ارائه و تحلیل مباحث مابعدالطبیعی، بیشترین ارتباط و پیوند را با کتاب مابعدالطبیعه ارسطو دارد. ثالثا، الهیات شفا یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار ابنسینا محسوب میشود، چرا که پخش و انتشار گستردهای در جهان اسلام پیدا کرد و اندکی پس از آن نیز به زبان لاتین ترجمه شد و ازاینرو، تأثیر عمیق و ماندگاری بر فلسفۀ مسیحی بر جای نهاد. هدف من در این مقاله، نشان دادن ضرورت تصحیحی انتقادی از الهیات شفا است؛ چرا که نشان خواهم داد که چگونه تصحیحی ظاهرا جزئی در متن این اثر، میتواند تأثیرات بسیار عمیقی بر فهم ما از اندیشههای مابعدالطبیعی ابنسینا، منابعی که وی از آنها بهره برده و الفاظی که به کار برده، داشته باشد.
ملخص الجهاز:
اسـتعمال واضـح و مبرهن اصطلاح دوم («أئّیت ») در دیگر بخش های کتاب شفا (همان طور که در نسـخه هـای موجـود بـه اشـتباه «إنّیـت » ضـبط شـده )، علی الخصوص نسبت به بازنویسی رسالۀ ایساغوجی مدخلُ فرفوریوس توسط ابن سینا، این تصحیح مطرح شـده را مـورد تأییـد قـرار میدهد و نشان می دهد که ابن سینا در آثار خود، از جمله الهیات شفا که قویاً به الگوها و ساختارهای فکـری فـارابی وابسـته اسـت ، تلاش کرده تا اصول و اصطلاحات به کاررفته توسط کندی را به خوبی جای دهد.
Bertolacci, The Reception of Aristotle’s Metaphysics in Avicenna’s Kitāb al-Šifā: A Milestone of Western Metaphysical Thought, Brill, Leiden-Boston, 2006, pp.
W. Goethe University, Frankfurt am Main« را می توان نادیده گرفت ، چرا که اصطلاح «أنّیت » (که بـه صـورت شـرطیت »conditionnalité« ترجمـه شـده اسـت ) کـه در پژوهش های حائز اهمیت اخیری که اصطلاح «أنّیت » مورد بررسی قرار گرفته است ، یعنی در ترجمه های عربی قـرون وسـطایی از آثـار فلسـفی یونـانی ، جایگـاه گسـترده آن در اصطلاحات فلسفی ابن سینا و در کلِ اصطلاحات فلسفی عربی ، و ماهیت چالش برانگیز ایـن اصطلاح برای مترجمان از زبان عربی به دیگر زبان هـا در تمـامی ادوار، چـه آنهـایی کـه بـه لاتین و چه آنهایی که به زبان های عصر نوین (مدرن ) اروپایی دست به نگـارش مـی بردنـد، در مجموع تأثیر و اهمیت خود را به نمایش گذاشته است .