ملخص الجهاز:
"کانت در تبیین شرایط پیشین امکان شناخت در طبع اول عمدتا بر وحدت آگاهی( unity of cons -ciousness )بهعنوان عامل وحدتبخش به تصورات و تشکیل حکم و معرفت تأکید دارد اما در طبع دوم،اصطلاح«ادراک نفسانی استعلایی»( transcendental apperception )را با تاکید افزونتری مطرح میکند که آن خود تعبیری و حکایتی از وحدت آگاهی میباشد.
kemp smithṣp )توضیح آنکه ما از طریق حس درونی نوعی معرفت پدیداری و شهود حسی به آگاهی منفعل خود داریم و این کارپذیری هم از ناحیه تاثیر بیرون و هم اثرپذیری از قوای فعال خودمان است(851،651 B )اما به خود از جهت اندیشه و فعالانه تفکر کردن هم آگاهیم ولی در این آگاهی و به اصطلاح ادراک نفسانی استعلایی،تنها وجود خود اندیشنده معلوم ما است و ماهیت آن آگاهی بهعنوان شی فی نفسه متعلق معرفت ما قرار نمیگیرد.
B ) بخش اخیر سخن کانت به استحاله و امتناع متعلق شناخت قرار گرفتن موضوع آگاهی اشعار دارد با این توضیح که هر نگریستن باید به وسیله فاعلی صورت گیرد و لذا به دنبال عامل گشتن، مستلزم از پیش فرض گرفتن امری است که در جستجوی آن میباشیم یا به تعبیر هارتناک،شرط قبلی دیدن چیزی،داشتن چشم است ولی بالبداهه چشمانم خود نمیتوانند از زمره اموری که میبینیم باشند(هارتناک،ص 731 و کورنر،ص 002).
وحدت چنین«خودی»به نظر کانت یک همانگویی( tautology )است نه نتیجه استدلال و اندیشهورزی مابعد طبیعی،کانت در واقع مدعی است فرض مقدم هر نوع اندیشهای،عامل آگاهی واحد میباشد و لذا باید آن عامل وحدانی واجد یک وحدت صوری باشد یعنی اختلاف مادی و محتواهای شناسایی موجب اختلاف فاعل شناسا نمیشود و باید این امکان را داشته باشد تجربیات و محتواهای ذهنی را با به تحت دستگاه مفهومی و نظام روابط خاص درآوردن،به هم مربوط سازد."