خلاصة:
نوشتار حاضر، حاوی اشاراتی کوتاه و گذرا به تعریف و مبانی تفسیر اجتهادی قرآن است. همچنین تفاوتهای آن را با سایر شیوههای تفسیری بر میرسد. بخش اصلی در مقالهی «ارکان و قلمرو تفسیر اجتهادی» به سه مؤلفهی تفسیر اجتهادی میپردازد که عبارتند از: 1. توسعهی مفهومی و الغای خصوصیت؛ 2. تطبیق مصداقی؛ 3. تحلیلگری و مفهوم شکافی. برای هر یک از این مؤلفهها دو گونه مثال و نمونه میآید: نخست از میان روایات تفسیری و دوم از برخی متون تفسیری؛ به ویژه تفاسیر معاصر (قرن چهاردهم هجری). مراد از توسعهی مفهومی، گسترش مفهوم آیه از «مورد» به غیر آن است، و مفهوم شکافی، یعنی شکافتن مفهوم آیه به سمت عمق؛ بر خلاف توسعهی مفهومی که حرکت در سطح آیه یا حرکت عرضی است.
ملخص الجهاز:
"3. نقش تفسیری یا توضیحی: عقل در این نقش مهم خود معانی آیات قرآن را از طریق ابزارهای فهم روشن میکند و به مثابهی منبعی از منابع تفسیر خصوصا در شیوهی اجتهادی است.
(11) از مقدمات، پیشفرضها، سیرهی مفسران و تعریف تفسیر اجتهادی، چنین برمیآید که در این روش، مفسر علاوه بر احاطه بر قواعد ادبی، اعراب، بلاغت و علم به معانی حقیقی و مجازی کلمات و عبارات، باید به چندین مؤلفهی دیگر نیز توجه کند که فهرست آشفتهی آنها بدین قرار است: 1.
از این رو میتوان گفت آنچه مثلا در تفاسیر مرحوم ملاصدرا به چشم میخورد، تفسیر قرآن بر اساس استدلالهای عقلانی و برهان؛(14) اما در تفسیری مانند المیزان، شیوهی مؤلف، اجتهادی- عقلی است، بدون اینکه به دام براهین خاص فلسفه گرفتار آید.
(81) از کتب مفسرین -قدیما و جدیدا- نمونههای بسیاری میتوان آورد که نشان دهد آنان نیز در پی تحلیل معنا و حفر الفاظ بودهاند؛ اما در آثار تفسیری، به قدری این شاخهی تفسیر اجتهادی فراوان است که نگارنده جز ارجاع به آنها، الزامی به ذکر نمونه نمیبیند؛ زیرا فیالواقع تفسیری به معنای خاص آن، یعنی همین.
نویسندهی تفسیر تسنیم، پس از شرح و بررسی آیات خلقت انسان (بقره، آیات 39-40) در ماجرای امر الهی به سجدهی فرشتگان بر آدم علیهالسلام ، خود را میان دو محذور عقلی میبیند: نخست این که این فرمان نمیتواند تکوینی باشد، و گرنه سرپیچی از آن برای احدی ممکن نبود؛ دیگر آن که تشریعی نیز نیست؛ زیرا فرشتگان اهل تکلیف نیستند و از طرفی، اطاعت در مقابل عصیان است و چون آنان نمیتوانند عصیان کنند، پس اطلاعات تشریعی نیز دربارهی آنها معنا ندارد."