ملخص الجهاز:
"چگونه تعبیر به لفظ و اظهار در رتبۀ عبارت )ecnarettu( توسط آدمی میتواند متحمل معنایی شود که هم متقاعد کننده باشد )elbitsiserri( و هم لابد منها )gnillepmoc( چگونه این تعبیرات میتواند ادای شهادت کند؟این خود معضلی است که با وضوح تمام هر جا که در روش دیالکتیکی به عین عنایت و تأمل نگریسته شود،سر برمیکند؛زیرا که در اینجا در حوزۀ مقدورات به هر کاری دست مییازند تا مگر اظهارات آدمی معنایی را برساند و ادای شهادت کنداما در مواقعی که تعبیر به لفظ و اظهار در رتبۀ عبارت با ابتنای بر دیالکتیک به انجام رسیده، علی الظاهر در این کار توفیق پیدا کرده-و از قرار معلوم در خصوص بعضی از مسائل تفکر افلاطون و[قدیس]پل و اصحاب نهضت کلیسا نیز این موفقیت حاصل شده است-اما این امر هرگز به سبب آنچه دیالکتسین کرده،و هرگز به سبب دعاوی و اظهارات وی نبوده؛زیرا خود اینها در واقع در مظان شک و ارتیاب و حتی بیش از آنچه که رنجیدهترین منتقدان و اشکالکنندگان او گمان میبرند مشکوک فیه و تردیدآمیز بوده است.
اما در عین حال،از طریق روش دیالکتیکی توجهی به صقع ربوبی حاصل میشود؛زیرا که اهل دیالکتیک میان صقع لاهوتی و ناسوتی تفکیک میکنند و قائل به تفاوت ماهوی میان ان دو میشوند و فی المثل،بارت بدانچه که کییرکگور با عبارات«تفاوتهای ماهوی نامتناهی میان خداوند و آدمی»و نیز «تفاوت ماهوی میان زمان و سرمدیت»از آن تعبیر کرده،استشهاد میکند و به تأسی از او نظام فکری خود را بر مبنای این تفاوت استوار میکند و به استناد آن میگوید:«خداوند در اسمان است و آدمی بر زمین."