ملخص الجهاز:
رنجی که برادران یوسف به او داده اند باز موجبی برای مضمونسازی در قالب نازک خیالی سبک هندی است که شاعر شکوه های دل خود را بر زبان راند: من آن جنس غریبم کاروان آفرینش را که جای سیلی اخوان بود نیل بنا گوشم باغ از بنفشه صفحه ی رخسار یوسف است گردیده از طپانچه ی اخوان کبود رنگ به هر حال، ماجرای زندگی یوسف در اندیشه ی صائب مضامین گوناگون ساخته است: وادی پیموده را از سر گرفتن مشکل است چون زلیخا، عشق می ترسم جوان سازد مرا یا: همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند یا: چون رود بیرون ز باغ آن یوسف گل پیرهن گل بدامن گیریش دست زلیخا می شود.
یا: پیر کنعان چون به من در گریه همچشمی کند او ز یوسف، من ز یوسف زار دور افتاده ام از آن نظر که در این مقاله اشارات صائب تبریزی به اسطوره های مذهبی مورد توجه بوده، از بیان مطالب اخلاقی و فلسفی در دیوان او خودداری شده است.
پادشاهی موقت دیو به سبب به دست آوردن خاتم سلیمانی نیز توجه صائب را جلب کرده است که از آن برای سخنهای خود مضمون بسازد: خاتم برون ز دست سلیمان وقت کرد دیو هوا مسخر آدم نمی شود داستان ابراهیم خلیل، که یکی دیگر از داستانهای زیبای مذهبی است، همیشه موجبی برای مضمونسازی بوده است صائب نیز از این داستان برای بیان مفاهیم ذهن خود سود جسته است: نیست دلگیری ز دنیا بنده ی تسلیم را آتش نمرود گلزار است ابراهیم را بیان این که ابراهیم در آغاز به طبیعت و عوامل طبیعی توجه داشته و آنها را خدا می پنداشته تا این که افول و نابودی آنها را دیده و به خدای یگانه معتقد شده در شعر صائب صورت اندرزگونه ای یافته است: خورشید و مه، مرا نتواند فریب داد هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را خضر در اسطوره های مذهبی، مقامی پر ارج دارد و پیامبر جاوید است.