ملخص الجهاز:
"سادهترین شرایط انسانی،ذهن/تن طبیعی با تغییر دیدگاه ناچار پیشداوری در مورد سیستم استانیسلاوسکی به واکنش غیر تعصبآلود تبدیل میشود،برای شروع بهتر است قبل از اینکه به سراغ مکتب یا ذوق این کارگردان بزرگ روسی برویم،از تعریف چیزی آغاز کنیم که او آن را«سادهترین و طبیعیترین شرایط انسانی» مینامند.
استانیسلاوسکی بعدا در«آفرینش یک نقش» میگوید:«هر کارگردانی در کار کردن روی (به تصویر صفحه مراجعه شود) نقش و برنامه خود برای پیشبرد کارش شیوهء خاص خودش را دارد:هیچ قانون تثبیتشدهای وجود ندارد.
*شرایط برای معنا و سطح پیشبیانگری ساختن ذهن-بدن طبیعی و ساختن شخصیت بر مبنای نقش(نوشته شده)دو مرحله از کار هنرپیشه در تحلی نقش است که قبل از بروز معنا روی میدهد.
از همان شروع تجربه،استانیسلاوسکی روشن کرد که قصد او فراهم کردن ابزاری برای بازیگر است که یاد بگیرد وقتی که فقط یک نقش را بازی میکند،برای همهء نقشهای ممکن دیگر هم کار کند:«هنر زمانی آغاز میشود که هیچ نقشی وجود ندارد،وقتی که فقط"من"در شرایط داده شدهء نمایشنامه وجود دارد.
»7 قبل از نقش،شخصیت وجود دارد و قبل از شخصیت چه؟شرایط اساسی برای«حقیقت»بر روی صحنه چیست؟ استانیسلاوسکی،البته بدون اینکه اصطلاح «ذهن-بدن طبیعی»را به کار ببرد،به این سؤال با قیاس زیر پاسخ داد: «هر چقدر هم که نقاش تصویری از مدل را با ظرافت و حساسیت نقاشی کند،اگر حالت مدل بر خلاف قوانین فیزیکی باشد،اگر در آن حقیقتی وجود نداشته باشد،اگر مثلا ارائه یک وضعیت نشسته واقعی نباشد،هیچ چیز آن نقاشی را باورکردنی جلوه نمیدهد.
»8 این هدف سیستم،با همهء تنوعش بود:ایجاد راهی برای بازیگر قبل از اجرا و برای معنا بخشیدن به اجرای خود بود،برای اینکه واقعا و حقیقتا نشسته یا ایستاده و به طور طبیعی روی صحنه حاضر باشد."