ملخص الجهاز:
"بنابراین مقدمات نتیجه خواهیم گرفت که«دیگر اسباب فراهم است و زید باید به عمرو هزار تومان بپردازد»و همین کافی ست برای ابطال آن سنت[که معتقد است میان«هست»و«باید» شکافی غیر قابل عبور است]چون با این همه توانستهایم نوعی ارتباط استلزامی میان گزارههای اخباری و ارزشی نشان دهیم.
آن کلمات معنادار، یقینا واقعیاتی عینی خواهند بود و اگر بیانی مرکب از این دو واقعیت عینی، به علاوه توصیفی از شرایط اظهار آن بیان، کافی است که مستلزم گزاره(2)باشد که مستشکل مدعی است، گزاره ارزشی(زید وعده داده است به عمرو هزار تومان بپردازد)میباشد، پس نتیجهای ارزشی از مقدمات اخباری استنتاج شده است، بیآنکه حتی از مراحل (3)، (4)، (5)گذشته باشیم.
بنابراین مرحله(2)معادل است با«او چیزی را انجام میدهد که آنها وعده دادن مینامند»و مرحله(5)معادل است با«به نظر آنها او باید به عمرو پنج هزار تومان بپردازد»، ولی چون مرحل(2)تا(5)به شیوه گفتار غیر مستقیم، و در نتیجه به صورت گزارههایی درباره واقع که تغییر شکل دادهاند، مطرح شده است، تمایز میان حقیقی-ارزشی به حال خود باقی است.
میتوان این مشکل را چنین بیان کرد که:صرف فرض حقیقتی راجع به یک شخص، مثلا فرض اینکه«کلماتی مشخص را بیان میکند»و یا او وعده میدهد، چطور میتواند، در حکم التزام به این نظر باشد که«او باید کاری را انجام دهد»، اینک به اختصار خواهم گفت:اهمیت فلسفی استنتاج مورد بحث ما، به نحوهای که رؤوس کلی پاسخ بدین سؤال را به دست دهد، چه محدودهای ممکن است، داشته باشد."