ملخص الجهاز:
"اعتقاد به عوالم سهگانهی معقول، ملکوت و محسوس و نیز معتقدبودن به اینکه سرچشمهی همهی زیباییها از زیبایی خداوند است موجب ایجاد پیوندی عمیق میان مسلمانان و آراء نو افلاطونی شد و این پیشزمینهی به وجودآمدن هنر اسلامی مبتنی بر دین گردید.
هرچند مقالاتی در باب تعزیه به عنوان تنها هنر نمایشی اسلامی به وسیلهی اندیشمندان و مورخان نوشته شده است اما اگر پر بیراه نباشد باید گفت این تحقیقات بیشتر صوری و دربارهی تاریخ و اجزا تشکیلدهندهی تعزیه است تا علت ایجاد آن.
او زیبایی را مختص جهان معقول میداند و روح آدمی را با زیبایی سرشته میخواند و ازاینرو معتقد است اثر هنری زیبا،با توجه درونی هنرمند به خدا،و در تعزیه نه بازیگر خود را فی المثل در شخصیت امام حسین(ع)میبیند و نه تماشاگر او را در شخصیت امام تصور میکند؛هر دو ناظر داستانی هستند که ابتدا و انتهای آن را میدانند.
اما در شعر و نمایش مذهبی و عرفانی،عناصر طبیعی تنها رمزهایی برای تقلید یا ذکر جهانی است که اصل انسان از آنجا بوده است (به تصویر صفحه مراجعه شود) در این دوره،وجود و بحث پیرامون آن،جایگاه خاصی در حکمت اسلامی یافت.
اگر شیوهی تقلید در شعر و نمایش اسلامی را در برابر شیوهی تقلید تراژدی یونانی و تئاتر مبتنی بر فن شعر ارسطو بگذاریم،این تفاوت خودنمایی میکند که در نمایش ارسطویی تقلید صرف از طبیعت است، اما در شعر و نمایش مذهبی و عرفانی،عناصر طبیعی تنها رمزهایی برای تقلید یا ذکر جهانی است که اصل انسان از آنجا بوده است."