خلاصة:
بسیاری از اندیشمندان سیاسی، کارویژه اساسی نظامهای سیاسی را برقراری نظم اجتماعی
و ساماندهی مطالبات اعضای جامعه سیاسی، برای رسیدن به وضع مطلوب و سعادت آن اعضا
میدانند. از آنجا که دولت مهمترین منبع تدوین قواعد، اجرای تصمیمات و تخصیص
ارزشهای مادی و معنوی به شمار میآید، در جست و جوی ساز و کارهایی است که امکان
ایجاد نظم مطلوب را برایش فراهم سازد. این که نظامهای سیاسی در قالب چه ساختاری و
بر مبنای چه نوع ارزشهایی امکان تحقق چنین کارویژههایی را مییابند، طیف
گستردهای از نظریههای مربوط به دولت را به وجود آورده است. آیین اسلام، مجموعهای
از تعالیم قدسی است که در کلام وحی - قرآن - از طرف خداوند به پیامبرصلی الله علیه
وآله نازل گردیده است و سنت نبوی به عنوان نص مفسر، بنیادهای آن را تشکیل
میدهد. پیامبرصلی الله علیه وآله سامان سیاست را در اهداف اخلاقی جست و جو میکند.
بدین ترتیب اخلاقی بودن و قواعد اخلاقی نزد ایشان پیش از تأسیس دولت، وجود داشته
است، زیرا خداوند منشأ قوانین است حال آنکه در رویکردهای غیر دینی، اخلاقی بودن
دولت بعد از تأسیس دولت و به دنبال نیاز به قواعد و قوانین ایجاد نظم اجتماعی،
فراهم میآید. با تکیه بر همین بنیاد معرفتی است که دولت پیامبرصلی الله علیه وآله
اجرای کارویژههای خاصی را بر عهده میگیرد؛ این کارویژهها موارد زیر را شامل
میشود: یکم) دفاع از شریعت و ترویج آن؛ دوم) برپایی عدالت اجتماعی؛ سوم) امر به
معروف و نهی از منکر؛ چهارم) کارویژه انسجام و همبستگی اجتماعی.
ملخص الجهاز:
"با تکیه بر همین بنیاد معرفتی است که دولت پیامبرصلی الله علیه وآله اجرای کارویژههای خاصی را بر عهده میگیرد؛ این کارویژهها موارد زیر را شامل میشود: یکم) دفاع از شریعت و ترویج آن؛ دوم) برپایی عدالت اجتماعی؛ سوم) امر به معروف و نهی از منکر؛ چهارم) کارویژه انسجام و همبستگی اجتماعی.
از زمانی که جوامع بشری دستخوش بحرانها و التهابات سیاسی شدند، این پرسش همواره ذهن اندیشمندان سیاسی را به خود مشغول ساخت که چگونه میتوان جلو خودکامگی حاکمان را گرفت؟ برای ایجاد یک جامعه سعادتمند چه تدبیری باید اندیشید؟ آیا فضیلت مدنی و تعهد اخلاقی میتواند حافظ نظم اجتماعی و سیاسی باشد؟ و سرانجام آیا جمع میان اخلاق و قدرت، به عنوان دو نیروی همواره متضاد، ممکن است؟ تلاش برای پیوند دادن حکومتها با فضایل اخلاقی، سابقهای دیرپا در تأملات نظری حکما و اندیشمندان سیاسی داشته است.
در رویکرد اجتماعی نیز، خدای محمد صلی الله علیه وآله در بیان فلسفه ارسال انبیای خود تصریح دارد که وظیفه تمام رسولان الهی که همراه بینات و کتاب و میزان به سوی بشر فرستاده شدهاند، این بوده است که چنان شرایط ذهنی و عینی فراهم کنند که مردم، عدالت را برپا دارند.
در فرآیند دیپلماسی دولت پیامبر فراز و نشیبهای بسیاری مشاهده شده است که مربوط به نوع مواجهه سایر اجتماعات و دولتها، با دولت تازه تأسیس در مدینه میباشد؛ هر چند رهبر بزرگ اسلام با روشهای ابتکاری خود بسیاری از موانع موجود بر سر راه گسترش حاکمیت اسلامی را از میان برداشت.
بدین ترتیب پیامبرصلی الله علیه وآله با تکیه بر این کارویژه، ظرفیتهای نظامی سیاسی را برای پیشبرد اهداف خود افزایش داده و موانع رشد و گسترش حاکمیت اسلامی را بر طرف ساخت."