ملخص الجهاز:
"تجدیدنظرهایی گسترده که ناباکوف در ویراستهء انگلیسی این رمان صورت داد،نشان میدهد که نویسنده تا چه اندازه مایل بوده است که عناصر کلیشهای،مجذوبیت جنسی ناموجه،و فرصتطلبی بیرحمانه را از هیئت داستان بزداید.
» دو رمان آخر ناباکوف عبارت بود از پشت نماها9(2791)و دلقکها را ببین!01(4791)، اولی،یعنی پشت نماها،اثری است کوتاه که به کاوش در واقعیت(حیات)به مثابهء متنی که باید ویرایش شود میبردازد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) در ترجمهء اولی،آلیس را در اثر کلاسیک کارول به روس تبدیل کرد و آنیا نام داد(در سایر ترجمههای روسی این اثر،«آلیسیا»آمده است که غیر روسی است)و بدین ترتیب او را برای یک خوانندهء جوان روس قابل فهم و درک کرد.
چندین دههء بعد،به دنبال سالها کار طاقت فرسا روی اوژن اونگین،به این نگرش رسید که تنها ترجمهء ارزشمند آن ترجمهای است که دقیقا متن اصلی را منتقل کند.
وی به وظیفه و کار ترجمه به صورتی برخورد میکرد که امیدوار بود مترجمان دیگر نیز به همان صورت با آثار خود او برخورد کنند.
مترجم باید دریابد که نویسندهء متنی که میخواهد ترجمه کند چگونه از زبان استفاده میکند و آن را به کار میبرد؛پس از آن است که میتواند به برگردان اثر او به زبانی دیگر امیدوار باشد.
وقتی نویسندهای دوازده کلمهء مترادف دارد که میتواند با آنها کار کند،مترجم باید بداند که چرا این یکی از آن مترادفها انتخاب شده است و نه دیگری.
ترجمههایی نیز که وی خود از آثار منثورش کرده است،از لحاظ بررسی سبک کار او،به همین اندازه واجد اهمیت است،زیرا با انتخاب معادلها در زبان دوم روشن میکند که متن اصلی دقیقا چه منظوری داشته است."