ملخص الجهاز:
"گویی در نظر کارگردان کنار هم گذاشتن این فرمها و اعمال و تنظیم و ایجاد یک تابلو از آنها بسیار بیشتر از پرداختن به موضوع و خمیرمایهء فلسفی جریان اهمیت دارد (برای مثال اعمالی چون پاره کردن نامهای بر سر میز صبحانه توسط آدلاید،دور شدن ماریا از الکساندر و ترک او و رفتن به درون تاریکی خارج از خانه) به طور خلاصه میتوانم بگویم که در آخرین فیلم عظیم و تراژیک تارکوفسکی سادگی و پیچیدگی را میتوان همگام و در کنار یکدیگر لمس کرد.
در این فیلم سه قسم موسیقی وجود دارد که همگی در کمال هماهنگی است:اول موسیقی روحانی و مقدس(موسیقی Matheus Passion که بر روی فضاهای باز و تصاویر نهایی نواخته میشود)،دوم فلوت مدرن ژاپنی(که الکساندر به صورت نوار از ضبط صوتش پخش میکند)و سوم نواهای چوپانی سوئدی که با صدای سوپرانوی یک زن،اجرا شده است،که در جای جای فیلم گویی فریاد مرغی دریایی است که دوردستها به گوش میرسد.
عمل الکساندر در به آتش کشیدن خانه و کاشانهء خانوادهاش که از نظر برخی(بخصوص از نظر منتقدین بورژوا) آنچنان کفرآمیز و گستاخانه به نظر میآید،(به تصویر صفحه مراجعه شود) بخشی از یک اعتراض ریشهدار روسی است علیه کنترل و تسلط خودخواهانه و استکباری و علیه جامعهای که در تجسم و ساخت جدیدش یکسره ادعا میکند که همهء نیازهای مردمش را برآورده میسازد،گرچه احتیاجات مادی برآورده میشود،ولی نیازهای روحی چه میشود؟عنوان کردن ایثار در اینجا یک ژست و حرکت است،حرکتی صرفا در جهت اثبات اهمیت ایثار و نه برای بیان دلیل انجام آن و این موضعگیری یا نظریه هرچند غریب لیکن منطقی است."