ملخص الجهاز:
"با این همه یک حقیقت را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه،بدون شک انسان نخستین پیش از وضع الفاظ، برای انتقال مفاهیم به دیگران با مشکلات زیادی روبهرو بوده و با روشهای گوناگونی از جمله احضار خود شئ و یا استفاده از علایم و غیره این کار را با سختی انجام میداده است،در این دوران اسفبار به اختراعی که این معضل را از میان بردارد نیاز داشته است و اگر بپذیریم احتیاج،ما در اختراع است،میتوان گفت هیچ اختراعی بر وضع الفاظ مقدم نبوده است.
به علاوه این سؤال پیش میآید که در متون فقهی،وقتی گفته میشود،«بیع فضولی»صحیح است یا«بیع غرری»باطل است یا«بیع صرف»مکروه است،آیا منظور فروش فضولی یا فروش غرری یا فروش صرف میباشد و یا غرض خرید و فروش است؟ بااینحال عجیب است که در پارهای از فرهنگها و واژهنامهها از پیراستن واژههای تازی(!)سخن به میان آمده و حتی ابراز تمایل شده است تا به جای کلمات «مدعی»و«مدعی علیه»و حتی«خواهان»و«خوانده» واژگان«بیشمار»و«پسمار»که در دوران ساسانیان بر سر زبان نیاکان ما بودهاند،استعمال شود،حال آنکه این نظر اگر در سایر رشتهها مقبول و پسندیده باشد،در حقوق ما که فقه اسلامی از منابع عمده و اساسی آن محسوب میشود و اصول و مبانی آن به جد با یکدیگر عجین شدهاند، محملی ندارد04.
گرچه آثاری که بدین ترتیب در ایران و سایر کشورهای اسلامی به وجود آمد،آن اشکالات را دربرنداشت اما خود نیز خالی از اشکال نبود؛زیرا: نخست اینکه فرهنگ و اعتقادات غرب با فرهنگ اسلام تفاوت جوهری دارد و همین امر باعث شده است که بعضی از اصطلاحات فقهی در زبان انگلیسی بهطور کلی معادلی نداشته باشد،چرا که این قبیل اصطلاحات در فرهنگ غربیان موضوعیت نداشته و مطرح نبوده است، تا بتوان با استفاده از معادل آنها کار ترجمه و انتقال را انجام داد."