ملخص الجهاز:
"ابتدا به عوامل تغییر معنا و سبک اشاره میکنم،سپس،اهمیت گفتار و تقدس نوشتار یادآوری میشود،و در پایان پیوند این دو سبک بیان در مطبوعات مطرح میگردد.
فرهنگستانی نبود،اگر هم وجود میداشت،چگونه میتوانست انرژی فرهنگی،زبانی و اطلاعاتی آزاد شده در طول انقلاب و جنگ را مهار کند؟با توجه به این نیاز بود که یک مکانیزم ارتباطی خودجوش،میان مردم و مطبوعات شکل گرفت.
به این ترتیب،نوشتار و گفتار دو گونهء متفاوت زبان هستند که وجوه مشترکی دارند، اما در عین حال شکاف وسیعی نیز میان آنها موجود است.
تحول«زبان ارتباطی مطبوعات»در واقع محصول کاربرد انواع وسایل بیانی مردمی در رسانههای جمعی،به ویژه محصول پیوند گفتار و نوشتار است.
در تمامی این دوران،طنز،به ویژه از منابع مهم بهرهگیری از زبان محاوره و گفتار و بیان مردمی بوده است.
کاریکاتور که در طول تاریخ مطبوعات وسیلهء بیانی عامه فهم اندیشه و تفکر و طنز به شمار میآمد و خبر و آموزش و سرگرمی را در قالب محاوره و بیان غیررسمی و عامیانه تصویر و ثبت میکرد،در سالهای انقلاب و جنگ نیز به عنوان ابزار مهم بیان مردمی باقی ماند.
در جریان این تحول سهمی از بیان مردمی و گفتار به نوشتار و مطبوعات،و بخشی از آن به تصویر،طرح،فیلم و سایر وسایل بیانی انتقال یافت.
در اینجا،آنچه برایم جای سئوال دارد این است که،چگونه میتوان به سرچشمههای مشارکت زبانی مردم بازگشت و از سادهترین،اما مهمترین نمادهای زبان ارتباطی،به سوی تحقق عمیقترین خواستهای همگانی حرکت کرد و در عین حال،به تحول و غنای زبان ارتباطی جامعه نیز یاری داد؟با تشکر."