ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) *داریوش معمار >چرا شاملو اسطوره نیست؟ شاملو شاعر باغ آینهها با دوست داشتن و زیستن اسطورهها طبیعت زندگی هستند و طبیعت زندگی هرگز تن به اسطوره شدن نمیدهد بلکه تغییر و متحول شدن را میپسندد و البته همیشه نزدیک بودن را آیا شاملو میخواست مبدل به اسطورهی ادبیات فارسی شود؟چه سؤال وهم برانگیز و شاید مشکلی!چه کسی نمیخواهد مبدل به اسطوره شود،از آن دست که الاهگان و خدایان و قهرمانان افسانهها؟آنکس شاعر است.
و همین است که شاملو این شاعر زندگی،زیستن را با تمام جزئیات آن نه به سمت اسطوره شدن بلکه به سمت زبان و شعر بودگی میبرد.
4 و این مورد در شعر شاملو نیز وجود دارد و شاید به همین دلیل است که قهرمانی موجود در شعرهای او وقتی به خود وی تعمیم مییابند در نظر بعضی مبدل به حالتی اسطورهای میشود.
شعری عمیق و مؤثر با قهرمانی که از درون زندگی میآید و هرکسی میتواند باشد؛هرکسی که پیش از همه خودش باشد و قهرمان خودش و همین است که شاملوی شاعر باغ آینه اسطوره نمیشود و اسطوره نیست بلکه چیزی فراتر از آن است.
در این مورد کافی است مراجعه کنید به ادبیات و شعر حماسی ما،البته ناگفته نماند شاید حافظ با داشتن سویههای قوی اجتماعی در شعرش به دلیل معمولا در موقعیت تغزلی قرار دادن در شعرهایش و خیام به دلیل از جایگاهی زمینی برخورد کردن و پرداختن به قهرمان و مادی بودن و نزدیک بودن قهرمانش از استثنأهای ادبیات فارسی محسوب شوند وگرنه ما معمولا چه در ادبیات عاشقانه و چه عارفانه و حماسی خود در اکثر نمونهها با قهرمانهایی آسمانی دور و غیر قابل دسترس روبرو میشویم."