ملخص الجهاز:
بلافاصله این سئوال به ذهن میرسد که:مگر مدیران همیشه مشتاق کاربست روشهای نو و ایجاد تحول در موسسه خویش نیستند؟سئوال دوم اینکه آیا اختلاف بین مفهوم«فرایند»و«وظیفه یا عملکرد»که آنرا مبنای کار نظریه فوق قرار دادهاید چیزی بیش از یک جدل لفظی است؟ پاسخ آقای همر به هردو سئوال فوق «آری»است.
آقای همر معتقد است دلیل عمده اینکه اکنون میتوان به شرکتها توصیه کرد که به «نوآفرینی فراگیر»در تمام کسبوکار خود بپردازند،این است که قابلیتهای واقعا گسترده کامپیوتر به همراه ارزانی نسبی بهای آن،اکنون «بازگشت به اصول اولیه»را مقدور ساخته است.
هواداران نظریه نوآفرینی میگویند مدیران موسسات به جای اینکه تجارب افتوخیزهای گذشته را در اصلاح و بهبود کارایی موسسه خود به کار گیرند،بهتر است هر آنچه را که از گذشته میدانند یکباره کنار نهند و کسبوکاری از نو بیافرینند.
(به دلیل تحولات ساختاری عظیمی که صنعت عصر حاضر نسبت به عصر صنعت مکانیکی و دوران تولید انبوه به وقوع پیوسته،هرقدرهم که بر مبنای روشهای متکی به نظریه فوق بخواهیم بازدهی فعالیتهای موسسه را بالا ببریم،نتیجه معکوس میگیریم،مثالهایی از کامپیوتری کردن بخشی از کارهای یک موسسه که در سطور بعد خواهید دید،دلیلی است بر اثبات این مدعا باید«طرحی نو درانداخت».
اغلب مثالهایی که طرفداران نظریه «بازآفرینی»ارائه میکنند نمونهای«شسته رفته» از اصلاح در بخشی از کارهای یک موسسه است،اما آقای همر میگوید امکاناتی که کامپیوتر فراهم کرده آنچنان وسیع و مستلزم گسستن کامل از گذشته است که بازنگری و بازاندیشی کامل تمام فعالیتهای موسسه توسط مدیران را توجیهپذیر میسازد.