ملخص الجهاز:
نویسنده مقاله حاضر با درک درست و برآمده از تحلیلی واقعگرا پیرامون شرایط حساس جهانی در این برهه از تاریخ،مدیران عظیمترین شرکتهای صنعتی آمریکا را مخاطب قرار داده و از این رهگذر افاضاتی درسآموز و راهگشا برای موفقیت در چالش بزرگ رقابتهای جهانشمول ارائه میکند او در این نوشتار با دستهبندی ابعاد استراتژی شرکتها به بعد سیاست خارجی،سیاست داخلی و«زمان»اشاره کرده و مسایل مرتبط با رهیافت سرمایهگذاری مشترک را مورد کنکاشی دقیق قرار میدهد.
با توجه به پیشرفتهائی نظیر اتوماسیون تولید و جهانی شدن حوزه کار تامین منابع و سرمایهگذاری مشترک با مشارکت طرفهای خارجی،اینک ما دورنمای جدیدی از صنعت را در برابر خود مشاهده میکنیم و بدین لحاظ شاید تفکیک قائل شدن بین استراتژی در سطح شرکت و در سطح فعالیتهای آن،دیگر بیمفهوم باشد.
ابعاد مهم استراتژیک که مدیریت سطح بالا باید بدانها توجه نماید،جدا از مسئله دیرینه انتخاب فعالیت مناسب و در خور برای شرکت،شامل تصمیماتی خطیر و استراتژیک است که موقعیت رقابتی شرکت را در بلندمدت مستقیما تحتتاثیر قرار میدهند و من آنها را چنین دستهبندی میکنم: 1-اتحاد استراتژیک:استفاده از سرمایهگذاری مشترک9به منظور مشارکت در توسعه و هزینههای تولید و نفوذ به بازارهای جدید.
اینک به جای برخورد سنتگرایانه قبلی که سئوال میشد در چه فعالیتهائی باید رقابت کرد،باید پرسیده شود آیا میتوان یک خارجی را در کارها و فعالیتهای خود وارد کرد؟هرچند سرمایهگذاری مشترک به عنوان وسیلهای برای کاستن از خطرها و تقسیم بازارها جاذبه فراوانی داشته است،ولی با این حال اگر بدون برخورداری از دانش و مهارتهای لازم انجام شود،میتواند استراتژی آینده شرکت را دچار محدودیت نماید.