ملخص الجهاز:
"مدیریت روانشناسی قدرت به من معنی میدهد دنیس اسلوین/احمد رضا اشرف العقلایی "قدرت"واژه زشت و کثیفی است!میتوانیم به راحتی و حتی با دیدی مثبت درباره مبارزه برای پیشرفت،اعمال نفوذ بر دیگری،رقابت و موفقیت صحبت کنیم،حتی میتوانیم با نیازهای انسانی خود برای موفقیت،وابستگی و خودیابی کنار بیاییم،اما تمایل و نیاز به قدرت،اغلب با سوء ظن و بیاعتمادی همراه میشود.
مدیر، باید بتواند رفتار زیردستانش را تغییر دهد، بنابراین بایستی قدرت داشته و نیز بتواند قدرت خود را به شکل مؤثری اعمال کند.
هرچه مدیران از نردبان قدرت بالاتر بروند،از نردبان سلسله نیازها پایینتر میآیند و هر چه احساس نیاز انسان به خاطر قدرت بیشتر شود، وابستگیاش به دیگران نیز بیشتر میشود.
" توماس جفرسون همیشه میگفت:"هرگز نتوانستهام بفهمم که یک انسان منطقی چطور میتواند از اعمال قدرت بر دیگران خوشحال و خوشنود باشد!" (به تصویر صفحه مراجعه شود) قدرت زشت قدرت باعث ایجاد تغییر در فرد صاحبقدرت و به همین دلیل،باعث تغییراتی در مدیر میشود،اما متأسفانه این تغییرات،درست مانند مشروبات الکلی و مواد مخدر،مدیر را مست و از خود بیخود کرده و کمکم این حالت مستی،امری دائمی بدل میشود.
مدیری موفق است که هم دارای قدرت شخصی و هم قدرت موقعیتی باشد،زیرا قدرت ناشی از موقعیت،نه در مورد مدیران مافوق و همتراز کارساز است و نه در مورد افراد تحصیل کرده و در صورت استفاده از آن،دیواری میان مدیر و زیردستان متخصص به وجود خواهد آمد.
مدیران اغلب اوقات به این دلیل نمیتوانند از قدرت خود بهره ببرند که در واقع"مست قدرت"شده اند و دیگر توانایی استفاده از منابع مختلف قدرت را ندارند."