ملخص الجهاز:
"جف:خب اگه میخوای با من زندگی کنی مجبوری که بخوری تا به حال تونستی توی ارتفاع پانزده هزارپایی اونم توی سرمای بیست درجه زیر صفر خودتو گرم کنی؟ داخلی-آپارتمان جف-(شب)-نمای نیمه درشت لیزا همچنان اتاق را نگاه میکند.
خارجی-همسایهها-(روز)-نمای نیمه دور دوربین پیش میرود و رو به پایین حرکتی میکند و به ما نشان میدهد که مرد فروشنده چه چیز را دیده است.
خارجی-همسایهها-(روز)-نمای دور استلا دیده میشود که به طرف آپارتمان جف نگاه میکند و بازوهایش را از هم باز کرده تا بگوید کار از کار گذشته و کامیون رفته است.
خارجی-همسایهها-(شب)-نمای نیمه دور لیزا کیف را روی تخت میاندازد و اکنون اطراف تخت را میگردد و دنبال جایی دیگر میگردد تا جواهرات را پدا کند به سرعت به سوی قفسهی لباس رفته و در آنرا باز کرده و نگاه میکند،ولی چیزی پیدا نمیکند.
داخلی-آپارتمان جف-(شب)-نمای نیمه درشت جف با ناراحتی بیرون را نگاه میکند و در اتاق باز شده و استلا با شتاب وارد میشود.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) داخلی-آپارتمان جف-(شب)-نمای درشت جف با خشم به روبهرو نگاه میکند و سعی دارد ببیند که در اتاق نیمه تاریک توروالد چه خبر است.
خارجی-همسایهها-نمای نیمه دور-(شب) همان خانم تنها را میبینیم که بیرون آپارتمان خود ایستاده است و به بالکن دخترک رقصنده نگاه میکند.
(مکثی میکند،سپس با تعجب برمیگردد و نگاهی به کوین کرده و میگوید)من چی گفتم؟ دیزالوبه: خارجی-همسایهها-نمای حرکتی-(روز) با حرارتسنج اتاق جف این نما شروع میشود و دوربین به سمت چپ حرکت میکند و پنجرههای همسایهها را نشان میدهد."